مشکلات زنان افغان در محبس هـاى زنـانـه کشور

آیا جرم زنان بیشترازجرم تروریستان است که آزاد مى شوند ...؟

 

 

 زرغــونـه  ولـى  

 

از آنجایکه انسان ها در افغانستان به جنسیت رقم زده مى شوند یعنى (زنان ) و ( مردان ) در حالی که واژه انسانیت تعین جنسیت را دربین انسان ها نفع مى کند و انسانیت را ارج می گذارد زنان هم  در جامعه ما بنام  زن یعنى در مقابلش مردان با تواناى و قدرت بیش تر قرار می گیرد و براى زنان ناتوان یا ( سیاسر) خطاب مى شود و مردان  را با استعداد و قوه محرکه ساختارى جامعه مى دانند و بیش ترین حقوق را دارا مى باشند ، به این اساس مردان با قوت بیش تر و اساس جامعه باقى مانده و زنان در حاشیه  قرارگرفته  و از جمله عابرین در روند تکامل اجتماعى فرهنگى سیاسى  جامعه می باشند  درحالی که از نگاه پیدایش هر دو برابر و داراى استعداد هاى یکسان استند 

 گر چه جرم یک عمل ضد قانون است مانند دزدی  ، قتل ، انسان ربایى ، قاچاق انسان و مواد مخدر وغیره  با حفظ  واحترام  به قوانین جرایم کشور بدون در نظر داشت جنسیت باید در مقابل هر مجرم با حفظ حرمت به عفت وعزت هر مجرم بر خورد قانونى صورت گیرد که متاسفانه در این عرصه هم تفاوت هاى بزرگ بین افراد جامعه ما  یعنى زنان و مردان  قبول شده است . 

در کشورما به قول از سخنان  جنرال امیر محمد جمشید، رییس عمومی زندان های افغانستان که در سراسر این کشور ۶۵۰  زن زندانی اند و « بسیاری از انها به دلیل ارتکاب جرایم اخلاقی زندانی شده اند».

که متاسفانه  در جامعه بسته سنتى ما فرار از خانه و خواستار طلاق زنان از شوهران یک جرم اخلاقى زنان محسوب مى شود و تاپه  بد اخلاقى در  پیشانى هاى زنان زده مى شود.   

مشکلات زنان را در چند بورد در داخل زندان ها کشورمورد بحث قرار مى دهیم: 

- خشونت زنان علیه زنان و خشونت مردان علیه زنان 

- مسایل صحى وبهداشتى و تکالیف روانى 

- زنانی که با اطفال  شان زندانى استند 

- ازار اذیت جنسى زنان  از طرف مسوولین

- انجام وظایف دو روى پولیس با مجرمین 

- رسیده گى به دوسیه هاى که سال ها است  به فراموشى سپرده شده اند

ما با زنان که جرایم جدى تر متهم شده اند مانند قاچاق مواد مخدر ، دزدى ، ترور و قتل  ، پیوستن با گروپ هاى تروریستى  ، انتحار وغیره جنایاتى که به قتل کشتار و اجتماع را به فساد کشانده و متضرر مى سازد شاید تا حدود تجدید تربیت ، شرایط زندگى روحى وشرایط زندگى نسبى تلاش نمایم بحث داشته باشیم و تا اندازه معین بنویسیم و مشکلات شان را منحیث زنان جامعه برجسته بسازیم ولى در اینجا بحث ما در مورد از زنان بى واسطه وزنان خشونت بار که بنابر خشونت هاى فامیلى فرار از خانه ویا خواستار طلاق از شوهران شان شده اند مى باشد . تعدادى زنان ما که در کشور به خشونت هاى سیاه ( از معلولیت تا قتل ) و خشونت سفید ازتوهین و تحقیر لفظى  و مشارکت هاى اجتماعى و رسانه اى  تا سرحد ممنوعیت ها  اجتماعى سنتى را متحمل شده و به ان مواجع استند.  و سالهاست تحت خشونت قرار دارند که هموطنان عزیز هموطنان عزیز شاهد شهادت فرخنده در کابل ،سنگسار رخشانه در غور،گوش بینى  بریدن زرینه در مزارشریف و صد ها خشونت  دیگربوده اند که اینجا مورد بحث ما است، که عوامل بیشتر مجرمین زنان در زندان ها زنانى است  که در مقابل خشونت خانواده گى  دست وپنجه نرم کرده یا سر به فرار از خانه زده اند یا خواستار طلاق شده اند ویا سرکشى از ازدواج جبرى نموده اند  ویا اینکه مورد اتهامات ضد اخلاقى قرار گرفته اند ودر زندان ها با شرایط دشوار محبوس ویا هم تحت نظارت  استند زنده گی رقتباررا سپرى مى نمایند به این اساس دو نوع خشونت در جرم زنان که در خانواده ها مجرم شناخته مى شوند در کشور بیشتر مورد بحث قرار مى گیرد :

- خشونت زنان علیه زنان 

- خشونت مردان علیه زنان 

 

خشونت زنان علیه زنان ! 

در خط اول بحث کوتاه به مناسبات  هاى فامیلى مروج کشور تماس مى گیریم. بنابر شرایط نا مساعد اقتصادى ،اجتماعى ، فرهنگى اکثریت به زنده گى باهمى  و مشترک خانواده گى در جمع فامیل هاى بزرگ شروع زنده گى را اغازگر مى شوند.در کشورما که بیش ترین بانوان در خورد سالى در نتیجه تصامیم فامیلى ازدواج  مى کنند  و تعدادى فامیل ها دخترهم انتظارات بلند و گزاف اقتصادى را از فامیل پسر دارند که کمبود و یا کم رسى هاى فامیل داماد در شروع اغتشاشات فامیلى را نطفه گذاری مى کند و فامیل داماد هم بعد از عروسى تقاضاى بیشتر را از عروس تازه وارد دارند  باید عروسان در قدم اول  از دید شوهران باسواد ویا بی سواد که مورد باکره بودن دختران  چیزى نمى دانند باید مطابق تخیلات شوهران باکره باشند درغیر ان کشته مى شوند  که بنام قتل هاى ناموسى یاد مى شود و یا اینکه تمام عمر بنام زن سیاه بخت شمرده شده و زجر مى کشد.تازه عروسان باید بعد  از مدت کوتاه بار دار شوند و یا بیش تر از قوم بزرگ و نامدار باشند ویا اینکه جیزیه زیاد با خود ببرند ویا برادران و پدران بلند پایه داشته باشند که  بسیار از زنان کشور ما معمولا کمتر از مسایل نامبرده را با خود دارند 

حالا بعد از عروسى که در دوره نامزادى بنابر تقاضای  بى مورد عروسى بزرگ و مصارف بى جا از طرف فامیل  دختر که خشونت نطفه گذاری شده است ، حالا با امدن عروس درخانواده همه انتظار بزرگ بدون قید وشرط را از ان دارند. 

و به این اساس از جمله تقریبا ١٠٠ فیصد زوج ها در داخل کشور ٩٩فیصد  انان به خشونت هاى خشو (مادر شوهر ) ( ننو) خواهر شوهر (زن هیور ) خانم برادر شوهر و یا هم بر عکس(  خشو ) مادر عروس ( خیاشنه)  خواهر عروس که نقش اساسى را در خشونت هاى  خانواده گى بازى مى نمایند و بقیه ها خاله خشو عمه خشو از هر دو طرف  که تعداى از خاله خشو و یا عروس وعمه خشو بنا به نبض خشو  و ننوى عروس رول منفى را جهت رشد خشونت ها در خانواده ، حرف سازى ها ، احوال برى ها از یک به دیگر ، ایراد گرفتن هاى بى بنیاد بالاى عروس در خانواده عروسان و یا خشوهان نقش عمیق وژرف را در شدت خشونت و  جارجنجال هاى بیشتر بازى مى نمایند  تا عروس  ویا خشو را بد معرفى کرده و حق را به خشو وننو ویا هم به عروس ویا  فامیل هاى انان بدهند که نوعى از خشونت اقارب  جوره ها مى باشد که شدت ان مشکلات قضاى را ببار مى آورد که خشونت خشو و ننو علیه عروس شروع شده که به مرور زمان پیشرفته و رشد مى نماید  تا که مردان فامیل هم شامل این خشونت شده ًعروسان بنا به نا فرمانى از مادر داما خشو از طرف شوهر مورد لت و کوب شوهران قرار مىگیرند ویا اینکه خود خشو وننو به  توهین ، تحقیر وبى احترامى پرداخته که زنان را سال هاى  سال در فامیل ها شکنجه مى نمایند که این نوع مشکلات در خانواده ها نوعى از خشونت زنان علیه زنان یاد شده است ولى وقتی که بانوان مجبور به اقدام مى شوند و مداخله مسوولین دولتى را تقاضا مى نمایند و یا فرار از خانه را ترجع مى دهند   که این عمل در کشور ما یک جرم ضد اخلاقى پنداشته مى شود. تعدادى  بیشتر زنان این خشونت را تا اخیر عمر قبول کرده وبه رسم مادران شان باید بسوزند و بسازند که با چنین زنان مشکلى کمتر وجود دارد زیرا زجر را خودشان  قبول مى کند ودرد هم مى کشند ویا اینکه تا سرحد قتل برایشان قیمت تمام مى شود ، ولى خوشبختانه ما تعدادى زنان داریم که علیه خشونت بشکل انفرادى در خانواده ها تلاش مى نمایند تا خود را نجات دهند سر به فرار از خانه زده ومى خواهند  با مرد مورد نظر خود قانونى مثل یک انسان قرن ٢١ زندگى کنند که مشکلات وراه هاى دراز و پر خطر را در پیش دارند.

از زبان نوریه زندانى مى خوانیم :

نوریه یکی از این زندانیان، می گوید می خواست محکمه برود و از شوهرش طلاق بگیرد. پدر و مادرش او را وادار کرده بودند که با این مرد ازدواج کند: «می خواستم طلاق بگیرم، اما نمی گذاشت من بروم. من هرگز نخواسته بودم که با او ازدواج کنم. من کسی دیگر را دوست داشتم، اما پدرم مجبورم کرد. او تهدید کرد که اگر با این مرد ازدواج نکنم، مرا می کشد».

نوریه ادامه می دهد: «وقتی به محکمه رفتم که طلاق بگیرم، به جای این که طلاقم را بدهند، مرا به فرار از خانه متهم کردند». همچنان، مردی که نوریه می خواست با او ازدواج کند، نیز زندانی گردید.وقتی نوریه به محکمه رفت، نمی فهمید که حامله است. پسرش در زندان زاده شد. شوهر نوریه وقتی فهمید که خانمش حامله است، به او پیشنهاد کرد که برگردد و اتهام هایش را پس می گیرد، اما نوریه این پیشنهاد را رد کرد: «او حالا از من می خواهد خانه برگردم، زیرا پسرش پیش من است. اما من گفتم، نه».

ویا تعدادى بیشتر زنان بنا بر نارضاعیتى ها به جهت اخذ طلاق  به ادارات مراجعه کى کنند ویا هم بخاطر دفاع از جان خود جرایم را مرتکب مى شوند ویا توسط مردان شان مورد لت وکوب قرار مىگیرند و یا اینکه اتهامات علیه تعدادى زنان صورت مى گیرد و  به جرم محکوم مى شوند
 

خشونت مردان عیله زنان 

  از خشونت لفظى گرفته تا لت وکوب وقتل که توسط مردان خانواده بالاى تعدادى زنان انجام مى گیرد.از فوزیه  کهن سال زندانى مى شنویم :

فوزیه ۶۰ ساله کهنسال ترین زندانی در بادام باغ است. او که قبلا هفت سال را در زندان گذرانده، از میله های زندان به بیرون ذل زده و در مورد ۱۰ سال زمان باقی مانده حبس اش فکر می کند. او به جرم قتل شوهر و عروس اش به ۱۷ سال زندان محکوم شده است. فوزیه بدون این که احساساتی از خود تبارز دهد، ساده قضیه را بیان می کند: «از یک اتاق به اتاق دیگر رفتم و دیدم که انها (شوهر و عروس) باهم عمل جنسی انجام می دهند. یک چاقوی کلان پیدا کردم و هردویشان را کشتم».

در اینجا خشونت مرد بالاى زن واضع توضیح گردیده ، آیا عروس نوجوان به خسر قابل احترام منحیث پدر شوهر به خواست خودش به این عمل دست زده یا اینکه مورد تهدید خسر قرار گرفته ؟

آیا این مرد پیر که مرتکب همبسترى با عروس جواناش بى حرمتى بمقابل زنان نیست؟

که مادر فرزندانش تمام عمر عزیز خود را به پاى شوهر سپرى کرده چنین انتظار از شوهر داشت باشد ؟

که نوعى از خشونت مرد انه علیه زنان بوده که چنین خشونت ها خود در خانواده ها جنجال برانگیز است  فعلا وضع  روانى فوزیه به معالجه ضرورت دارد که متاسفانه توجه صورت نمى گیرد وامکانات ضعیف .

- معالجعه و تداوى  صحى و روحى زنان و اطفال در زندان هابسیار به سطح پایین است،   

- از آن جایکه قانون کشور  بیشتر بنابر فساد ادارى از مردان در دفاعیه قرار مى گیرد دوسیه هاى زنان هم بنا بر خواهشات اشخاص صاحب رسوخ وپول دارد به بازى گرفته مى شوند و همچنان محکمه انان هم بنابر  و واسطه بازى ها و فساد ادارى و اتهامات به انان بنام هاى مختلف منفى بوده و زنان  محبوس مى شوند ، و سال هاى نا معلوم را در سلول هاى زندان سپرى مى کنند.

زنان زندانى و اطفال

اطلاعات رسمى که در صفحات انترنتى نشر شده وضع زنان محبوس  در دوره حبس در زندان ها بسیار رقتبار است بخصوص زنانیکه با اطفال خورد سال شان زندانى مى شوند از کوچکترین امکانات صحى وزندگى برخوردار نیستید.

از زنان زندانى بادام باغ کابل مى خوانیم:

 کودکان زنان زندانی در بادام باغ در فضای باز کوچکی که در پشت دیوار زندان وجود دارد، بازی می کنند و یا هم پشت میله هاى زندان  در کنار این محل بازی، زنان لباس های شسته شده شان را اویزان کرده اند. بالکونی با روزنه های کوچک و میله های فولادی، محلی است که زندانیان می توانند انجا سگرت بکشند.

تعدادى زنان مدت هاست که بدون اطلاع وبدون محکمه بنا به جرایم و یا اتهامات مختلف بخصوص قتل شوهر ،قتل خشو ، قتل ننو یا اختطاف  وغیره متهم شده اند.  ویا اینکه شوهران شان یا طرف مقابل از کرسى نشینان بلند پایه دولت استند یا اینکه پول دار استند وزنان را به جرم  هاى بلند تر متهم مى نمایند وسال ها بدون برسى دوسیه هاى شان در محکمه ها قضاى و تعین جرم در زندان محبوس  شده اند در حالیکه حبس یا زندان شدن افراد بعد از تصویب و برسى دوسیه جرم و یا اتهامات باید زندانى شوند که در کشور ما چنین نیست واگر فردى از رسانه هاهم جهت برسى و نشر این مطالب  کوشش کنند داخل زندان هاى زنانه شوند و گزارشات تهیه کنند اولا اجازه داده نمى شوند و ثانیا از طرف اشخاص وافراد ناشناس و قومندان ها ویا زورمندان مورد تهدید قرار مى گیرند 

حتا بنابر اطلاعات رسیده تعدادى از کارمندان مدنى زنان که در این پروسه فعالیت داشته اند از طرف قومندان با قدرت اخطار یافته و مجبور به ترک وطن مى شوند که بسیار درداور است.  

از مریم زندانى مى خوانیم  : مریم ۲۱ ساله به دلیل خشونت از خانه شوهر فرار می کند، اما با خشونت بدتر رو به رو می شود. او از سوی کسی مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد که قرار بود به او کمک کند. همین که مرد پیش روی تلویزیون می نشیند و تفنگ اش را روی میز کناری می گذارد، مریم از فرصت استفاده می کند، چنگ می اندازد و تفنگ را به دست می گیرد. ابتدا بر سر متجاوزش شلیک می کند و سپس میله تفنگ را به سوی خودش می چرخاند. مریم با کمرویی چادرش را پس می کند تا جاهای زخم ناشی از اصابت مرمی را در پوست سر تراشیده شده اش نشان بدهد. وقتی به خود شلیک کرد، دیگر نفهمید چه شد تا این که خود را در شفاخانه یافت: « سه روز بعد، به هوش امدم که در شفاخانه ام». مریم را از شفاخانه به پایگاه پولیس و از انجا به زندان اصلی زنان در کابل به نام زندان بادام باغ فرستادند. او یکی از ۲۰۲ زندانی است که بیش تر شان به اصطلاح « به جرم اخلاقی» دوره حبس شان را سپری می کنند. بسیاری انها در جست و جوی عدالت در قضایای خشونت خانواده گی بوده و یا کوشش کرده اند که از خشونت فرار کنند، اما به این زندان افتاده اند.

از نشر صفحات انترنتى در مورد مشکلات زنان محبوسین زنان در شهر و ولایات کشور که از وضع موجود زندان ها در هواى گرم وسرد ، غذای نا مناسب ، کمبود ادویه جات و تداوى  بخصوص اطفال  و خودشان به مشکلات بیشتر مواجع استند  شکایت داشته و دارند. 

از بانو نجیبه مسول شوراى زنان ولایت جوزجان  درگزارشى از وضع موجود زنان زندانى در ولایت جوزجان  مى خوانیم که چنین مى نگارد :

زنان زندانى در ولایت جوز جان به مشکلات بیشتر مواجع استند. تا بحال براى زندانیان زن کدام تعمیر و یا ساختمان مشخص در نظر گرفته نشده است. زنان از تشناب هاى مشترک با مردان در زندان استفاده مى کنند.در حالی که زنان ضرورت جدى به تشناب جداگانه و صحى  دارند.مسایل بهداشتى و داکتر وجود ندارد وبه صحت زنان زندانى و اطفال شان توجه صورت نمى گیرد  نبود ادویه جات که مسوولین دولتى هم در این زمینه اقدام نمى کنند  یکى از مشکلات مبرم بشمار مى رود.

پس قابل باید تذکر مى دانم مطابق به قوانین تصویب شده جهانى در مورد اطفال که با مادران شان در زندان حبس مى گردند باید از امکانات بیشتر صحى بخصوص تربیه ونگهدارى اطفال  شان  در کودکستان ها ، پرورشگاه و غیره برخوردار باشند که متاسفانه از کوچکترین امکانات اطفال که در زندان ها  برخوردار نیستند .در زندان ها هم فساد ادارى فوق العاده حاکم بوده و برخورد هاى دوگانه با محبوسین دیده مى شود که دردناک است.

آزار واذیت جنسى زندانیان زن  

درحالیکه در قانون اساسى  کشور امده است نیروهای امنیتی موظف هستند که « در جریان بازداشت متهمین قوانین کشور و تثبیت شده حقوق بشر را رعایت کنند، و هر زنی که به اتهام جرمی دستگیر شده باشد، کرامت و حقوق او باید حفظ و رعایت شود.»

از زهرا جوان زندانى بخوانید : زهرا (نام مستعار) که شش سال از مدت حبس ۱۵ ساله خود را در زندان زنانه بادام باغ کابل گذرانده است ، می گوید که بدلیل  لت وکوب و بد رفتاری شوهرش، او با مرد دیگری فرار کرده است.وی گفت که در اولین شب در خانه جدیدش در حالیکه کنار شوهر جدید  خود در خواب بوده، پولیس به خانه  شان داخل شده،  او و شوهرش را با لباس خواب به حوزه  برده اند.او به ای دبلیو پی ار گفت: « در مسیر راه الی حوزه پولیس ، افسران پولیس در موتر به قسمت های از بدن من دست میزدند، و کوشش می کردند تا به من نزدیک تر شوند، زمانی که به حوزه رسیدیم  یکی از افسران از من خواست تا به اتاق او برو م ، اما من حاضر به رفتن نشدم و به انها هشدار دادم که اگر کوشش کنند مرا لمس کنند ،جیغ و فریاد میزنم.» او ادامه داد « انها مانند گرگ های گرسنه بودند. من تمام شب بیدار ماندم تا اینکه صبح مرا به قوماندانی پولیس کابل انتقال دادند.» 

زهرا می گوید وقتی که مورد بازجویی قرار می گرفت، با او همدردی کمی نشان دادند. او گفت :« در جریان تحقیقات، حارنوال مرا تحقیر می کرد. و با عصبانیت به من نگاه میکرد و بدون اینکه واقعا مشکلاتم را درک کند به من گفت که :خدا به تو همه چیز داده، پس چرا از خانه فرار کردی؟ » 

زهرا اضافه نمود که او به نماینده دفتر لوی حارنوالی که برای بازدید از قوماندانی پولیس کابل امده بود در مورد ازار و اذیت اطلاع داده و ایشان به او گفتند که این مساله را بررسی خواهند نمود، ولی او تا اکنون  در مورد اجراات شان چیزی نشنیده است.

زندانیان زن به ای دبلیو پی ارگفتند که انها هم در دوران بازداشت پیش از محاکمه و هم توسط مسیوولین قضایی در جریان تحقیقات با ازار و اذیت جنسی و سواستفاده از سوی افسران پولیس روبرو بوده اند. تعدادى زنان که در ولایات زندانى مى شوند بنابر نداشتن جاى و تعمیر اساسی زندان در ولایات این زنان به اشخاص صاحب رسوخ داده مى شود تا از انان صادقانه مواظبت کنند که چنین نیست و زنان محکوم شده  مورد تجاوز افراد صاحب اعتبار و رسوخ قرار مى گیرند که ما شاهد تعدادى زیادى چنین حوادث  در تعدادى از ولایات کشور استیم که در رسانه ها انترنتى دست نشر سپرده شده است .  شکایات از زبان خود زنان و دختران جوان بدست امده است تعدادى بیش تر بنابر نداشتن امکانات و واسطه یا هم پول مدت بیشتر از عمر خویش را درزندان بدون حکم محکمه سپرى نموده اند و مى نمایند .

عدم توجه لازم به شرایط بودوباش و بهداشتى 

اطفال ، مسایل روانى زندانیان و برخورد دو روى مسوولین زندان با زنان واسطه دار و بى واسطه مشکلات جدى زنان را تشکیل مى دهد .

و اگر هم  از مسوولین وزارت زنان ویا از اداره هاى مشارکت زنان سوال شود که چرا نمى توانند 

در مورد این گونه مشکلات بانوان زندانى با ادارات مسوول تماس بگیرند جواب همین است  فساد ادارى  ، ترس ، تهدید ، اخطار  ، از طرف قومندان ها و افراد پولدار وقدرت مند دولتى  وغیره

کار و رفتن مسوولین و بازرسى در مورد دوسیه هاى که سال ها به فراموشى سپرده شده کاریست دشوار و زنانی که سال هاست با اطفال شان در پشت پنجره هاى زندان شرایط سخت را سپرى مى نمایند ناچار و نا توان استند. 

سوال این است که چگونه نهاد هاى مدنى زنان در این راستا بشکل جدى فعال شوند  ؟ و چگونه مى توانیم با ادارات مسوول در مورد تماس هاى موثر گرفت  ؟ 

رشیده  مانجو نماینده ملل متحد که چندى قبل جهت برسى خشونت علیه زنان و باز دید از زندان زنانه بادام باغ وارد کابل شده بود  چنین  گفت که نظام رسمی عدلی و قضایی افغانستان، جوابگوی نیازمندی های زنان نبوده و از سویی هم فساد موجود زنان را نسبت به نهاد های عدلی و قضایی بی باور ساخته است.

از درد ها زندانیان زن تا اینجا نوشته آمدیم باید حقیقت ها را برملا ساخته وتلاش ورزیم تا در حل مشکلات عدلى وقضاى تا اندازه بحث کرد و متخلفین را به شناساى گرفت درسال هاى اخیر که تعدادى بیشتر از زندانیان که جرم قتل و کشتار مردم بیگناه را داشته اند و جنایتکاران انتحارى  بوده ویا به گروپ هاى تروریستى در زندان هاى بگرام و پلچرخى بسر مى بردند که اعم از محبوسین طالبان و حزب اسلامى گلبدین حکمتیار توسط عفو ریس جمهور کرزى ورییس جمهور غنى آزاد شد .آیا جرم زنان انقدر سنگین است که مورد توجه و عفوه دولتمردان قرار نمى گیرند و  بخصوص مادران که با فرزندان شان در زندان ها با شرایط نا مساعد بسر مى برند؟

چرا؟

پس در چنین وضعیت قضاى و وضع موجود چگونه مى توان زنان محبوسان را که مستحق یارى و کمک استند بخصوص زنان که علیه خشونت خانواده گى قدعلم نموده اند یارى نمود ؟

قضایاى بیش تر جرمى که بنا بر نبود شرایط قضا ر ولایات به تصامیم مسوولین شورا ها ، وکلا، و مسوولین مساجد ، ملاه ها به نتیجه گیرى و تصویب جرم  و تطبیق آن بالاى زنان مى شود که تطبیق  قتل هاى صحراى و سنگ سارها  شلاق زدن ها  زنان یکى از معضله هاى  بزرگ جدى و قابل تعمق . در قدم اول تامین یک حکومت مردمى که پایه اساسى ان حکومت مردم براى مردم باشد 

تامین عدالت اجتماعى و توانمندى تطبیق ان توسط دولت ،  دموکراسى و تامین صلح  وقطع  جنگ  در کشورباشد. و ثانیا در این عرصه  باید تمام نیرو هاى روشنفکر در داخل و خارج از کشور ، نهاد هاى زنان در رس آن وزارت زنان ، قضات و محاکم که دور از فساد ادارى عملکرد داشته باشند ، با همکارى اداره ملل متحد و اداره جهانى حقوق بشر دست بکار شوند با کارکردهاى عملى که براى زندانیان و زنان خشونت بار کشور اقدامات عملى تا سرحد تغیرات در قوانین کشور تلاش نمایند صداى رسا انان را به گوش دولتمردان رسانیده تا باشد مشکلات زنان در تمام عرصه هاى اجتماعى ، فرهنگى ، سیاسى ، بخصوص زنان محبوس  تا اندازه مرفوع گردد.

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۵/ ۱۷ـ ۲۸۰۷