وقتی نامی از چنداول درمیان می آید مردما ن متعصب مذهبی (غیر کابلیان ) به فکر شیعه  وسنی می افتند ، در حالی که دراین منطقه که یکی ازمناطق قدیمی کابل است و در قدیم نصف کابل را احتوا میکرده خانواده های سرشناس سنی و شیعه  درپهلوی هم زنده گی نموده اند .
چنداول واژه‌ی ترکی و در لغت « گروه و جماعتی را گويند که از لشکر براه روند و فرود آيند »  (از برهان قاطع).  «  فوجی را گويند که برای حفاظت لشکر از پس لشکر می ‌آيد، بخلاف هراول. »  به ترکی به معنی ساقه لشکر است که بفارسی دمدار گويند.
چنداول برخلاف تصور بعضی ها قبل ازنادرافشار وجود داشت ، « سپاه فرغانه ، بلخ و قزلباش(سپاه فرستاده شده شاه اسماعیل برای کمک بابر) که ازهندوکش گدشته  و درسال ۹۱۰ هجری قمری به وادی کابل فرود آمدند. سپاهی و افسر،سواره  و پیاده مجاز نبودند بداخل شهر فرود آیند ( براساس امر بابر) ، قزلباش ها دراین مکان گوشه وکشتزار و باغستان بداخل یک محوطه کلان به ساختن قلعه ها وخانه ها پرداختند.» (ص ۳۷۷و۴۰۴-ایران وبابر- ارسکین)
دوقرن بعد ۱۱۵۲ هـ  ق که نادرافشارازتسخیر هندوستان برمی گشت واز راه کابل بطرف پاردریا (بخارا – سمرقند ... ) روان بود، تعداد اندکی افراد برای اداره درکابل باقی گذاشت که در چنداول و سایر محلات درکابل ماندگار شدند . درجهان کشای نادری نوشته میرزامهدی ص۳۳۸ آمده که « صوبه داری کابل وپشاورکماکان ( چنانچه پیش ازنادرهم دردست ناصرخان قزلباش بود)  دوباره ناصرخان برقرارو او را با جمعی ازخوانین نامدار وعساکرنصرت شعار مامور به انتظام  و اتساق مهم آن دیارفرموده ،[نادر]عازم هند شدند.» ازنوشته بالاهم برمی آید که گذاشتن تعداد اندک فوج برای امنیت داخلی است ، نه جابجايی کتله وی.
چنداول ازدیوارشفاخانه گندنا ( ابن سینا ) الی سرک سه دکان چنداول (سه دکان پایین هم می گفتند زیرا سه دکان عاشقان وعارفان دردامنه کوه و بلند واقع  شده که بنام سه دکان بالا یاد می شد)، ازبالا به بالاجوی وکوه شیردروازه و ازپایین به دیوارقلعه باقرخان که بعد ها جاده میوند  و شفاخانه مستورات به جایش ساخته شده و درگذشته ها با گذر باغبان کوچه  پیوست داشت ،احاطه شده است . بروایتی هم از دیوار شفاخانه الی محله  علی رضاخان بنام چنداول یاد می شد .
صاحب نظرمرادی در« ص۱۸۴ کابل درگذرګاه تاریخ » می نویسد:«  دردوره تیمورشاه  چنداول قزلباش نشین درپهلوی دیگر محلات قدیم کابل ازپیش وجود داشت، تیمورشاه زمین های باغی و خالی درشهر کهنه و کناره راست دریای کابل ،اعتباراز تنگی گذرګاه  به پایین را به ساختن مساجد، حمام ، کارون سرا،خانقا ولشکرخانه ومحلات  و گذرها برای قبیله های مختلف آباد؛ وبنام های شان مسما نمود مثل گذردیوان بیگی، سردار جانخان، قاضی فیض الله، علی رضا خان (نیکه کلان خودم ) وغیره » که تاحال به همان نام ها یاد می شوند.
چنداول شامل چندین گذر و کوچه های متعدد می باشد که توضیح هرکدام دراین مختصرنمی گنجد وعبارت بود ازگذرهای قلعه هزاره ها ، شهنجی ( شهنشاه هم می گفتند و نوع از توپ بوده که ازبالای شتر آتش می شد)، خافی ها (خافیا- خواف محلی است بین هرات ومشهد )، کردها (قورتا)، شاه سوندها (شاه سمندها)، جوانشیرها، کلاه خودها (کله خورها) ، چارسوق ، کبلوها (کبری ها) ، سپاه منصور ها،بیات ها وغیره وهمچنان کوچه ها که بنام های افراد معزز یا به ایل و محلات شان نام گذاری میشدمثل کوچه بالا کوه ، کوچه شالباف ها، کوچه زیارت ، کوچه کشمیری ها وغیره .
ازوسط چنداول دوسرک ۷ ـ ۸  متری وجود داشته که یکی از بازارکلاه خودها « کله خورا» به سمت جنوب تا دروازه جنوبی که دردامنه کوه شیردروازه کشیده شده بود که یک شاخه آن طرف سه دکان بود وسرک دومی ازقلعه هزار ها به طرف شرق بود که محل تقاطع این دوجاده بنام چارسوق یاد می شد . دراطراف این سرک ها ، دکانه ای زرگری، مسگری، سراجی، آهنگری، تفنگ سازی، بنیه گری، قفل سازی،عطاری ، سیمساری ، نانوایی ، نجاری، فالوده پزی، ماهی وجلبی ، حلیم پزی سماوارچی ، قصابی، ترکاری ، سلمانی  و سایر ضروریات مردم موجود بود . درمنازل بالایی دکان ها کارگاه های بافنده گی که شال و لنگی چنداولی در زمان خود نام پر آوازه اېی داشت بافته وبدسترس مشتریان داخلی وخارجی قرار می گرفت . مردمان این کوچه ها ومحلات که مردمان قدیم کابل یاد می شوند، درفضای دوستانه زنده گی داشتند .(تا بعد )

منابع:

ـ  قزلباش وهزاره ها درلابلای تاریخ ، احمدعلی محبی
ـ تاریخ سیاسی افغانستان ، سید مهدی فرخ
ـ افغانستان درمسیر تاریخ ، میرغلام محمدغبار
ـ افغانستان در پنج قرن اخیر، محمد صدیق فرهنگ  و
ـ یادداشت های شخصی

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۷ـ ۱۲۰۶