در پیوند با هشت مارچ

 

به همه مادران و بانوانی که تمام عمر در بینوایی،
فقر، محرومیت ،حسرت و حرمان های بی پایان

و ستم مضاعف جامعه و خانواده زیستند و می زییند.

و مادر لایزال سرچشمه آثار رحمانی،
به گوش تک، تک نو باوگان خویش می گفت،
حذر دارید،
شما ای شوربختان،
وارثان حسرت آوای حرمان های پارینه،
که من در خواب دوشینم همی دیدم،
که غول شب ،
سوار اژدهای ی آتش افرازی،
از آن سو های هفت دریا و هفت کوه،
هزاران درهزار فرسنگ،
دورتر از مرز و بوم ما، که
روزی ، روزگاری،
تنور زنده گی در خاک و افلاکش ،
سوزان بود

آهنگ شما دارد.

دریغ و درد،
درین دور نگون سامان دشمن کام،
که مسخ نفس بسی از نابکاران بومی را،
زبون و خوار بنمودست،
عنان با دیو شب همبند،
درختان توانا و برومند را،
درین جنگل،
به آتشزار می سوزند.

در آن ایام تلخکامی،
مادرها همه با همزبان خویش می گفتند،
شما زنهار داران هشدار باشید،
که تک سالار شب،
درکارگاه خویش سر سام است.

در آن شب های یلدای ی سنگین گام و دیر پای ی،که
پنداری،
نا خدای تاریکی فرمان می رانید،
شگفتا،
نور نا پیدا به راه مان افشان بود، و
مروارید بدر ماه،
به راه رود بار شب،
غلتان بود.

و مادر،
به فرزندان خویش می گفت،
که من در خواب دوشینم ،
به گوش جان نیوشیدم،
خردمندان پارینه همی گفتند،
که صبر را متکا سازید،
اگر چه
صبر را دامان خارناک است، و
مادر این بساط خلقت هستی،که
در حرف هاش ،
صدای زنده گی سرشار از امید می گردید،
چه زیبا و شفاف می گفت، که در فرجام،
من دیدم،
نواخوانان رامشگر،
مزامیر عشق آیین ،
طفیل راه مان می کرد،
چونان،
کز ارتعاش جان نواز ذخمه عشق،
فجر ثانی
رخ نما می شد.

( کریم حقوق )

 

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۴۰۳