سه طنز زیبا از داکترحمیدالله مفید

 

سخن هفته

گزارشگر هفته نامه پسخند از کابل گزارش می دهد، که دیروز ولس کلانکار در جریا ن سخنرانی شان فرمودند: « که امنیت فزیکی مردم افغانستان به دوش دولت چین گذاشته شد.» نام خدا ! واه واه!

گزارشگرما می آفزاید ، بر بنیاد تقسیماتی که صورت گرفت ، امنیت بیولوژیکی مردم افغانستان به دوش امریکا ، امنیت کیمیاوی مردم افغانستان به دوش انگلستان ، امنیت هندسی مردم افغانستان به دوش پاکستان ، امنیت دینی مردم افغانستان به دوش اسراییل ،امنیت سپورتی مردم افغانستان به دوش فرانسه وامنیت اخلاقی مردم افغانستان به دوش طالبان وعربستان سعودی گذاشته شد ودولت افغانستان امنیت جیب های مردم را به دوش گرفته است. تا در آ ن چیزی کذاشته نشود.

مردم افغانستان در میان این تقسیمات مانند گوساله بزکشی از طرف امنیت داران محترم کش وگیر می شوند . آنهای که در دایره حلال افغانستان مانده اند ، لگد مال وآنهای که از دایره حلال فرار کرده اند خوار وزار گردیده اند.

 

 شاهانه تر دویدن

از بهر چور دولت تنبان به سر دویدن

تنبان اگر نباشد ، نیکر به بر دویدن

کرزی به رمز رساند،غنی به خنده گوید:

هنر به کار ناید، واه! بی هنر دویدن

رندانه تر دویدن ، آید به کار اینجا

موتر اگر نباشد ، بالای خر دویدن

از بهر چور دولت ، آبرو به کار ناید

رندانه سر کشیدن ، مردانه تر دویدن

پول است آبروی ،این ملت  خویده

پهنا به کار ناید ، یعنی به بر دویدن

اینجا قدر هرکس مقدار مال وجاه است

 یعنی بسان شادی، کاسه به سر دویدن

 (۳ماه جولای ۲۰۱۵)

 

 

رهبرخام وختل

 

رهبری در محفلی بس مست شد

بی خبر از برتر و از پست شد

گاهی در کوه گاهی در کاه کار داشت

گاهی در دیگ گاهی در بازار داشت

انقدر مست شد که از خود دور شد

نقل وگفتارش  شبیه  زنبور شد

مست مستان سوی خانه شد روان

پیش قصرش  کرد استفراغ چنان

آنچنان گردید کالایش کثیف

در کثافت کس نبودستش  حریف

خانمش در را به رویش بر گشود

تا که او را دید یکبار پرگشود

گفت: رهبر اینهمه مردار چیست؟

این همه گو وگنس از بهر کیست؟

گفت: کار راننده ای بد بخت است

قهر من فردا بر او بس سخت است

می زنم او را که تا بی حال شود

بندی در زندان تا ده سال شود

خانمش افسوس خورد بر حال او

هی کشانیدش  بهر شستشو

حین که شلواری ورا پایان کشید

گو ومرداری بر آن تنبان دید

گفت بانو: راننده را اعدام کن

این خبر بر همه گان اعلام کن

چون که در ایزار تو گو کرده است

در پی وپیزار تو بو کرده است.

گفتا رهبر  بوی ایزارم زتوست

همچنان که بوی پیزارم زتوست.

 گفتا بانو: شرم  است این احوال تو

این همه مرداری و پیخال تو

نیست سیاست کار هر خام وختل

سیاست بگذار تو مکن خود را چتل

بهر تو شغل چاه صافی بهی است

زیرا مغز تو زخرد بس تهی است

 شهر هامبورگ ،۲۷ ماه ، سال ۲۰۱۵