فشار از بیرون، عاملی مهم در حل مساله فلسطین
« نتانیاهو با قاطعیت و صراحت نظر خود را گفته است که هرگز حاضر به پذیرش یک دولت فلسطینی در کرانه غربی نخواهد بود.»
حنا عمیره، عضو هیات اجراییه سازمان آزادیبخش فلسطین
آیا واقعاً این طور است که روزنه امید به سوی راه حل دو- دولتی برای مساله فلسطین دیگر بسته شده است؟ برخی معتقدند که راه حل تک دولتی گزینه شدنی تری است. این عده باورندارند که برقراری یک دولت فلسطینی در کرانه غربی رود اردن و نوارغزه در درون مرزهای ۴ جون ۱۹۶۷ ( پیش از جنگ شش روزه) ، آن طور که در برنامه ملی سازمان آزادیبخش فلسطین آمده، امکان پذیر است. طرفداران راه حل تک دولتی هشدار می دهند که روزنه ای که برای تحقق یک راهحل دو- دولتی وجود دارد، به سرعت در حال بسته شدن، و این فرصت درحال از دست رفتن است. اسراییل با شتاب بخشیدن به اسکان شهروندانش در سرزمینهای اشغال شده فلسطین و تنگ تر کردن حلقه محاصره قحطیآورغزه، همچنان از برقراری یک دولت فلسطینی جلوگیری می کند. به نظر هواداران راهحل تک دولتی، از زمان جنگ شش روزه جون ۱۹۶۷ ترسایی و بر اساس ایده معاوضه « زمین در برابر صلح»، راه حلی که در مرکز توجه همه تلاشهای دیپلوماتیک بوده، همان راه حل دو- دولتی بوده است، ولی به علت طرحهای اسکان یهودیان و اشغالگری بیامان اسراییل در کرانه غربی، راهحل دو- دولتی که سالهای سال برای تحقق آن مبارزه شده است، سرانجام به بنبست رسیده است.
در سال ۱۹۹۳ ، درآن روزِ معروف که اسحاق رابین نخست وزیر اسراییل و یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین در محوطه چمن جلوی کاخ سفید با یکدیگر دست دادند، در شهرک های یهودینشین در سراسر کرانه غربی (سوا اورشلیم) در حدود ۱۰۹هزار اسراییلی اسکان داده شده بودند. امروزه این رقم به ۳۰۰هزار نفر در بیشتر از ۲۳۰ شهرک رسیده است، بهعلاوه اینکه رقم مشابهی نیز در سرزمینهای اشغال شده اورشلیم شرقی اسکان یافته اند. همه این شهرکها طوری طراحی و ساخته شدهاند که حضور دایمی یهودیان در سرزمین فلسطین را تحکیم کنند، بدین معنا که اکنون بیرون راندن ساکنان این شهرکها به زور، بسیار مشکل خواهد بود و حتا میتواند به یک جنگ داخلی با یهودیان دامن بزند. اما آیا این درست است که وجود این شهرک نشینان بهانهای بشود برای توجیه مخالفت با خواست فلسطینیها برای داشتن کشور مستقل خود؟ آیا می شود فرض را بر این گذاشت که با وجود ادعاهایی که یک ملّت مستعمره و اشغال شده از یک سو، و یک دولت استعمارگر و اشغالگر نظامی از سوی دیگر دارند، باز هم می توان یک دولت واحد دموکراتیک مدنی غیرمذهبی (سیکولار) ایجاد کرد؟
به نظر میآید که چنین راه حلی یک خیال پردازی آرمانگرایانه است که هرگز تحقق نخواهد یافت. در میان راستگرایان افراطی اسراییل نیز خیلیها هوادار سرسخت راهحل تک دولتیاند. تزیپی هوتووِلی، دستیار وزیر امور خارجه دولت ایتلافی اخیر بنیامین نتانیاهو و عضو حزب لیکود نتانیاهو می گوید که وجود « یک دولت فلسطینی فاجعه به بار خواهد آورد و فقط تروریسم را افزایش خواهد داد.» وقتی از او درباره « راهحل» مطلوبش پرسیدند، گفت: «همه میدانند که فقط یک راه حل وجود دارد و آن حاکمیت اسراییل (بر کرانه غربی) است. یک کشور برای یهودیان خواهیم داشت که عربها ساکنان اقلیت در آن خواهند بود.»
گرشان مسیکا، رییس شورای منطقه ای شهرکهای یهودینشین، میگوید: « مردم کم کم دارند متوجه می شوند که راهحل دو- دولتی ممکن و شدنی نیست؛ راهحل دو- دولتی فقط یک توهم است.» موشه آرنز هم که از رهبران بلند پایه پیشین حزب لیکود و از یاران نزدیک نتانیاهو است میگوید: « گزینه دیگری را نیز می توانیم در نظر بگیریم، و آن اینکه اسراییل قانونش را بر منطقه یهودیه و سامریه (کرانه غربی) حاکم کند و به یک میلیون و نیم فلسطینی شهروندی عطا کند.» او « تهدید » جمعیت فلسطینی را یک « لاف گزاف» میداند. همه این افراد و شخصیتها از روندی صحبت میکنند که یک دهه تا یک نسل طول خواهد کشید تا کامل شود، و دست آخر، فلسطینیها از حقوق کامل شخصی برخوردار خواهند شد، ولی در کشوری که جوهر و نمادهای آن همچنان یهودی باقی خواهد ماند. در این صورت، چشماندازی که صهیونیستها دارند اصلاً آن چیزی نخواهد بود که هواداران فلسطینی راه حل تک دولتیِ عادلانه می خوانند. پیشنهادهای صهیونیستها در سه مورد اساسی با آنچه فلسطینیان میخواهند تفاوت دارد:
ـ ماهیت کشور را به صورت « کشور یهودی» حفظ میکند.
ـ نوار غزه را از نقشه فلسطین حذف میکند.
ـ پناهنده گان فلسطینی را از حق بازگشت به سرزمین شان طبق قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل متحد محروم میکند.
اما آنچه در راه حل هر دو گروه مشترک است، طرد کامل راه حل دو- دولتی بر اساس مرزهای پیش از ( جنگ شش روزه ) ۱۹۶۷ترسایی است. این همان چیزی است که طرح اسکان در شهرکهای یهودی نشین از همان آغاز کار درنظر داشته و در پی آن بوده است: ایجاد وضعیتی که حل وفصل آن برای جهان به قدری مشکل و غیرعملی باشد که از آن بتوان برای محروم کردن فلسطینیها از وطن شان بهره گیری کرد. موضع گیریها و سیاستهای ما باید طوری باشد که در برابر این نقشه تسلیم نشویم.
این درست نیست که به بهانه اینکه نمی شود به شهرک هایی که بدون مسوولیت ایجاد شدهاند دست زد، پس با ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی مخالفت شود. هر چقدر هم که هواداران فلسطینی راه حل تک دولتی به خود بقبولانند که شریک شدن در یک سرزمین ( با اسراییلیها ) معقول و منطقی است، ولی باید گفت که موضع ایدیولوژیکی صهیونیستی چنین نیست. مهاجران صهیونیست اولیه از همان آغاز خواستار یک « کشور منحصراً یهودی » بودند. بعد هم در سال ۱۹۴۸ ترسایی فلسطینیها را « پاکسازی قومی » کردند. عاقبتت فلسطینیهایی هم که نتوانستند از خانه و کاشانه خود دل بکنند و همان جا ماندند، این بود که پشت دیوارها و سیمهای خاردار گیر کردند و اسیر شدند. سمت گیری سیاستهای اسراییل همیشه همین بوده است.
واقعیت این است که توسعه طلبی اسراییل در سرزمینهای اشغال شده هدفی جز از میان بردن راه حل « دو کشور، دو دولت» ندارد. این طور نیست که عملکرد اسراییل راه را برای راه حل تک دولتی هموار میکند. مبلغان و هواداران تک دولتی دو گزینه را به میان میآورند، در حالی که گزینه سومی هم وجود دارد. روشن است که اسراییل از همان زمان که ساختن دیوار جداساز (حایل) را در سال ۲۰۰۲ ترسایی آغاز کرد، روی گزینه سوم کار میکرده است، که چیزی نیست جز « حفظ وضعیت موجود».
دولت تازه ماورای راست اسراییل یک « کشور اسراییلی و چیزهای دیگر» را تبلیغ می کند که منظورشان از «چیزهای دیگر»، اجازه فعالیت به یک نهاد حاکمیت فلسطینی است که فاقد هرگونه حقوق سیاسی است. به علاوه، غزه نه جزو این طرح است و نه جزو هیچ طرح اسراییلی دیگر.
نفتالی بنِت، وزیر اقتصاد دولت اسراییل پیشنهاد می کند که اسراییل ۶۰ درصد زمینهای کرانه غربی را (منطقه C را که اکنون زیر کنترول اسراییل است) ضمیمه خاک اسراییل کند، که در آن صورت آنچه برای فلسطینیها باقی خواهد ماند، فقط حدود ۹ درصد زمینی است که پیش از طرح جداسازی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ ترسایی ( در آستانه ایجاد کشور اسراییل) داشتند، که در آن زمان ۴۵درصد خاک فلسطین بود.
نتانیاهو با قاطعیت و صراحت نظر خود را گفته است که هرگز حاضر به پذیرش یک دولت فلسطینی در کرانه غربی نخواهد بود. دیوار جداساز در درون فلسطین اشغال شده، منطقههای فلسطینینشین را از یک دیگر جدا کرده است، به طوری که این منطقهها اکنون در محاصره شهرک های یهودینشین، پاسگاههای بازرسی نظامی و جادههای کنارگذر قرار گرفتهاند. این واقعیت، که خود نماد آپارتاید است، حفظ و ادامه اشغال را، تا زمانی که اشغالگر بخواهـد، آسان تر میکند. آنچه ما اکنون با آن روبروییم، یک دولت استعماری واحد است که رهبرانش فکر میکنند که با تکیه به قدرت نظامیشان و حمایت نامحدود آمریکا می توانند وضعیت کنونی را تا ابد به همین صورت نگه دارند.
مانع اصلی در برابر هر راهحل آتی در خاورمیانه، توازن نیروهاست. اسراییل فقط زمانی حاضر به پذیرش صلح است که توازن نیرو میان این دولت و جهان عرب برقرار باشد. فقط یک جهان عرب مصمم و متحد به همراه فشار بینالمللی است که می تواند اسراییل را وادار کند که به صلحی گردن بگذارد که تا کنون با چنگ و دندان برای نپذیرفتن آن جنگیده است. مساله اصلی این نیست که راه حل دو- دولتی مورد نظر سازمان آزادیبخش فلسطین امکانپذیر نیست. مساله اصلی، نابرابری نیروهاست که همان اثر منفی را بر راه حل تک دولتی نیز دارد. هرگز با قطعیت نمیتوان گفت که راه حل دو- دولتی دیگر مرده است، چون اسراییل هرگز تن به انتخاب میان دو راه حل تک دولتی یا دو- دولتی نداده است؛ آنچه اسراییل همواره دنبال کرده است، گزینه سوم، یعنی حفظ وضعیت موجود بوده است. حتا یک عضو صهیونیست عضو پارلمان اسراییل ـ کنیست) را هم پیدا نمیکنید که خروج اسراییل از کرانه غربی برایش اولویت بالایی داشته باشد، چون عموم یهودیان همین وضع موجود کنونی را ترجیح میدهند. حالا معلوم شده است که آن اشغال « غیر قابل دوام »، نسبتاً دوام آورده و پایدار شده است. اسراییل در ده سال گذشته توانسته است با صرف هزینه ای کم، در برابر فشار بینالمللی مقاومت کند و کنترول خود را بر سرزمینهایی که در سال ۱۹۶۷ ترسایی با زور به دست آورده است؛ حفظ کند. وضعیت موجود احتمال دارد که تا آیندهای قابل پیش بینی نیز ادامه یابد، چون اسراییل از کرانه غربی بیرون نخواهد رفت.
دست یابی به یک توافق جامع نهایی نیز با توجه به موضع گیریهای اسراییل و امریکا غیرواقعی به نظر میآید. اسراییل با دست زدن به اقدامهایی ظاهری و سطحی برای بهبود وضعیت اقتصادی برخی از فلسطینیها ؛ تلاش میکند خشم جهانیان را بخواباند. بهعلاوه، اسراییل اکنون فرصت خوبی پیدا کرده است که فرآیندهای سیاسی برای حل مساله فلسطین را کنار بگذارد و تلاشهایش را روی تدوین و پیشبرد سیاست هایی متمرکز کند که در چارچوب آنها، اسراییل و کشورهای عربی همراه با هم، از یک سو در برابر جنبش اسلامگرای تروریستی« داعش » بایستند، و از سوی دیگر، در برابر ایتلاف به سرکرده گی ایران مقاومت کنند. مادام که اسراییل قدرت، توانایی فناوری، قدرت مالی و حمایت آمریکا را دارد که به او امکان می دهند بتواند به تنهایی درباره آینده مردم فلسطین تصمیم بگیرد، وضعیت موجود به همین صورت باقی خواهد ماند. زمانی که اسراییل با فشار واقعی از بیرون روبرو شود که آن را مجبور به پذیرفتن نظرهای دیگران کند، آنگاه شرایط سیاسی ممکن است به طور بنیادی تغییر کند و چشمانداز یک راه حل عادلانه نزدیک تر خواهد بود.
مساله عمده و اصلی، برنامه راه حل دو- دولتی سازمان آزادیبخش فلسطین نیست، بلکه سیاستهای اشغالگرانه اسراییل است که هدفش حفظ وضعیت موجود است.
بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۰۵۰۸