افغانستان درعقب پردۀ دوُد

نویسنده :داکتر(D.R Goyal) ، دهلی1984

ژورنالیست ، نویسنده ، استاد وفعال سیاسی

 (بخش ششم )

 

برگردان- محمدعارف عرفان

لندن -  مورخ جنوری 2013

 

فصل دهم- ببرک کارمل

تأسیس حزب ومبارزات پارلمانی

 

...خطرناکترین چالشی که دربرابرکارمل وقابلیت های سازمانی وحکمت وفرزانگی اوپدیدارشد، بعد ازانقلاب ثوربود که امین تلاش نمودتا تقریبأ همۀ دستآورد های این رخداد رابرباید.در مورد شرارت وشیطنت امین تمامی پرچمی ها میدانستند، درحالیکه هنوزدیگران این خصوصیت امین رادرک نمی کردند. سوءظن نسبت به امین،  زمانی به اوج خود رسیدکه حکومت داوود ،دریک واکنش شدید بعد ازقتل میراکبرخیبردر17 اپریل (1978) ،اکثررهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان را دستگیرنمود."امین" یگانه کسی بود که نه مخفی ونه ازطرف حکومت دستگیر شد. چنین حالت ،این حدس وگمان ها را افزایش دادکه امین چون " مارمیان آستین "با دشمنان حزب درزدوبند مخفی قراردارد.فقط چند نفرمحدود درمورد قتل "میراکبرخیبر"وتلاشهای قبلی وناکام برای قتل "ببرک کارمل"،بوسیلۀ امین،بالای اومظنون گردیدند.

زمانی که انقلاب در27 اپریل (1978) آغازیافت،امین تلاش های ابهام برانگیز را برای صدورفرمان انقلاب ، بدون هماهنگی با" نوراحمد نور"که به نماینده گی حزب فعالیت ودرمخفیگاه بسرمیبرد،ازخود  تبارزداد.چنین مشاهده شد که امین تلاش نمود تاحالت "تقابل "رادردرون نیروهای مسلح میان هوادران مربوط جناح پرچم ازیکسو وجناح خلق ازسوی دیگر برانگیزد. حقایق مربوط به این توطئه، برای اخراج امین ازحزب ،دربیروی سیاسی کشانیده شده وفیصله برآن شد تا امین ازحزب اخراج گـــردد.تره کی تقاضا نمود تابرای امین یک ماه وقت داده شود تاکنترول مسایلی را که دردست امین قرارداشت دردست گرفته و بعد ازآن تصمیم مبنی براخراج امین را ازحزب تحقق خواهد بخشید.

به طریقی با این فیصله ، امین مجال تنفس پیداکردوبرنامه ریزی نمود تا به ضد حمله متوصل شود.در22می (1978)،یک رساله یی تحت نام "انقلاب ثور" ازنام ریاست سیاسی اردومربوط به دفترسیاسی حزب دموکراتیک خلق افغانستان به نشررسید. تاکنون هیچ کسی چنین نگرانیی را برای مقامات حزب برنیانگیخته ونه هم جوازنشرچنین مطالب صادرشده بود . نه تنها این که صلاحیت نشراین "رساله" صادرنشده بود بل محتویات آن، سیمای انقلاب را به رنگ غلط منعکس ساخته ومخصوصأ اینکه با برداشتهای بنیادین حزب درتناقض بود.تلاش هایی صورت گرفت تا چنین پنداربه وجودآید که آماده گی انقلاب،بطوراخص وبصورت کامل با دستان حفیظ الله امین صورت گرفت واین تنها امین بود که ازتره کی دستورراه اندازی "کودتا "راحاصل نمود.درین رساله هیچ بیانی راجع به حزب ومبارزات آن درمیان مردم وراجع به مبارزاتی که منتج به وقوع انقلاب شد،نرفته بود.حتی اسمای افسران ونیروهای مسلح وبویژه نام های افسران مربوط به جناح پرچم که درقیام علیه داوود سهم داشتند، درین رساله حذف شده بود. عمدتآ نشراین رساله به نفع دشمنانی که میخواستند تا چهرۀ "انقلاب" را مکدرنموده وآنرا با مشارکت "شاخۀ" ازافسران - درانجام آن - "کودتا" بخوانند،انجامید.

درین هیچ شکی نیست که صلاحیت نشرکتاب، صادرشده بود وحتی به وسیله خودامین تحریریافته بود.اغراق وگزافه گویی های این کتاب به درستی دست امین را درآن افشاءمینمود.نشراین "رساله " درراستای این هدف بکاررفته بودتا بیان شود که انقلاب ثورکاملأ یک حادثۀ "جدید"درتاریخ بشریت بوده وبنابرین"این انقلاب نگرش های جدید جامعه شناسی علمی را با تیزیس ها ی نوین درشکل ومضمون خودبرای حصول قدرت بوسیلۀ"حزب کارگران"،به نمایش گذاشه است."

درین "رساله " کاملاً ادعاهای غلط ونادرست بکاررفته وچنین وانمود ساخته شده بود که مبارزات 13ساله مبارزه یی بود که بوسیلۀ رهبروالا ودانشمند انقلابی کشوررفیق نورمحمد تره کی به راه افتید. این روش امین بودتا حمایت تره کی را دریکی ازوخیم ترین مراحلی که دست او(امین)درتوطئه افشأ شده بود،جلب نماید.امین درین شگردهمچنان برای تره کی مفهوم کاربرد واستعمال نیروی نظامی رانشان داد: " رفیق تره کی،با فکرخلاق خویش درک نمودکه تحت شرایط معین درافغانستان،بهترین تضمین برای پیروزی مردم وبرای تحقق جوانب متعدد، ایدولوژی دوران سازطبقه کارگر،به تشریک مساعی،  قوای مسلح کشورمرتبط است". طوریکه دررساله گفته شده بود، .درنتیجۀ چنین درک ،تره کی وکمیتۀ مرکزی حزب درسال (1973) توافق نمودند تا امورسازماندهی فعالیت های حزبی را درمیان نیروهای مسلح کشوربرای امین ،تحت نظارت مستقیم رفیق تره کی واگذارنمایند.

درین رساله همچنان برخی حملات پوشیده وضعیف درمورد منتقدین امین نیزبکاررفته بود وگفته میشد رقباودشمنان حزب  " یعنی آن هایی که مصمم بودند تا زمین را زیرپای رفیق حفیظ الله امین خالی نموده وتلاش داشتندتا فعالیت های حزبی اورا، دراردو قطع نمایند."

هرگاه تاکنون درمورد امین شکی وجود داشت ، انتشار این "رساله "واضح ساخت که امین دربرابر وحدت واتحاد "خلق" و"پرچم" دراردو - با طرح روشن که آنرابرای تصرف قدرت خویش ، استفاده نموده وبعدأ بکارخواهدبرد - مقاومت نمود. انتشاراین "رساله" درمیان رده های نیروهای مسلح مانند یک بمب ساعتی بود.هرگاه مندرجات این رساله ردمیشد وبوسیلۀهریک از جناح حزب متناقض خوانده میشد، این خود یک احساس غلط را ایجاد نموده واعتباراردو را خدشه دارمیساخت.اما هرگاه مندرجات این رساله متناقض خوانده نمی شد،بخش اعظمی ازنیروهای مسلح که با امین نبودند متضررمیشدند. درهردو حالت ،رشد اختلافات وبد خواهی ها خود برای انقلاب خطرسازبود. و حالت وهم انگیزتکرارحوادث خونین انقلاب فرانسه (زمانیکه فرزندان انقلاب ،انقلاب را به قتل رسانیدند)رابرای شکارانقلابیون وفادارپدید آورد.

درجلسۀ بیروی سیاسی در17جون(1978)،حفیظ الله امین،یک حالت تحریک آمیزتهاجمی را بکاربست وصلاحیت وحضورکارمل ودیگران را در"قوماندانی اعلی" (انقلاب-ب)به چالش کشید.این روش های متناقض امین درتمام اموربوسیلۀ کارمل،مورد مخالفت قرارگرفته وبا توجه به آن گفته شد که چنین روش همه چیزراخراب خواهد نمود. این وظیفهء تره کی بود تاسوابق امین را مستقیمآ بررسی مینمود.معلومات حاصله مشعربرآن  بود که "امین"درجریان مشارکت اش دراجلاس ملل متحد درنیویارک،با رئیس جمهورکارتروعنصرضد انقلاب به نام "ضیا ناصری "دیدن نمود. زمانی که کارمل درک نمودکه هنوزهم تره کی ازامین دفاع مینماید، پیشنهادنمودتا ازعضویت بیروی سیاسی وحکومت،استعفا نماید.

اوضاع موجود حکایت دعوای طفلی را تداعی مینمود که مورد منازعۀ مادراصلی ومادراندرش قرارگرفته ودربرابر"سلیمان" ظاهرشد. مادراندرآماده بود، تا طفل به دوحصۀمساوی قطع شده ومیان هردومدعی تقسیم شود .اما مادراصلی ترجیح داد تا به عوض دیدن  قطع شدن طفلش ، حاضر شود تا ازدعوا دست کشیده وطفل برای مادراندر سپرده شود. کارمل به عوض تماشای سقوط انقلاب درمیان حوض خون که بوسیلۀ امین کشانیده میشد،تصمیم گرفت تا ازتقاضای خویش نسبت به مشارکتش درستاد رهبری دست بکشد. حالت تقابل درینجا حتی هرگاه کارمل اکثریت (آراء- مترجم) را ازخود می ساخت ،اوضاع انقلابی را خراب می کرد ، زیراکه دیده میشد که حتی امین آماده بودتا "جنگ داخلی" را، راه اندازی نماید.زیرا او مادراصلی نبود ؛ بل مادراندربود .درچنین حالت پیروزی انقلاب،ایجاب می کردتا شخصیت هایی مثل کارمل کنارکشیده شده وقبل ازکناررفتن آنها،بایدوحدت حزب قویأتامین میشد. سکوت تره کی درچنین فضا دلالت براین داشت که اوهنوزدرباره امین با توهم نگاه مینمود. کارمل تصمیم گرفت تا درروزی که امین برای نبردانتخاب نموده بود، باوی مقابله ننماید.او این را معقول پنداشت تا صبرنماید تا روزی تره کی وخلقی های دیگربطورواقعی شخصیت ویرانگرانه امین را درک نمایند. کارمل معتقد بود که اکثرخلقی ها، انقلابیون صادقی بوده وملزم هستند تا ازطریق این"گیم "،همه چیز راببینند.  بیروی سیاسی فیصله نمودتا اکثر رهبران" پرچم "را ازکشورخارج نموده وبه حیث سفیردربیرون بفرستد.کارمل قبل ازترک افغانستان درخصوص امین برای تره کی آخرین هوشیارباش لحظات اخیررا صادرنموده،اظهارداشت که:مراقب،باش!اما تره کی خندید.

نه تنها کارمل خودش ، صدورهوشداربه تره کی رامتوقف نساخت بل برای همه پرچمی ها هوشدارداده شد تا هرچه عاجل منتظرسرکوبی ورویارویی باشند.برای آنها درمورداختفای شان هدایت داده شد ه وگفته شد تا روابط خویش راازیکسو بامردم وازسوی دیگربا"خلقی" ها ، تامین نمایند.

یک سیستم "خبرنامه"تامین شده وترتیبات لازم اتخاذ شدتا معلومات اساسی ازداخل کشورجمع آوری شده ودراختیارببرک کارمل، درچکوسلواکیا قرارگیرد.کارمل پیشبینی نمودکه بسیاردورنخواهد بودتاخلقی ها درک نمایندکه امین یک "دشمن"است.روزی که آنها درک نمودند،آن روزعبارت ازروزی خواهد بود تا آنها قیام نموده ومرحلۀ دیگرانقلاب را آغازنمایند. صحت پیشبینی کارمل ،ظرف چند روزموفقانه ازآب بیرون شد. تمامی سفرای" پرچم "،ازوظایف شان برکنارورهبران وکادرهای پرچم،هرروزدرداخل کشوردستگیرمیشدند. شیپوراتهامات راه اندازی توطئه"،برای انجام"کودتا"، بخاطرسقوط نظام،علیه پرچمی ها به صدا درآمد. کسانی که حتی یکباربا پرچمی ها،دراردو، درادارات دولتی،درمکاتب ودانشگاه ها،همکاری نموده بودند،مورد تعقیب وپیگرد قرارمیگرفتند.هزاران تن به زندان وهزاران تن به کام مرگ سپرده می شدند.

"امین، با نوشیدن خون وبا اطمینان ازبیرون ساختن پرچمی هاازقدرت، چشمان کینه توزانۀ خویش را بسوی خلقی ها گشود.برای امین ،یک حزب سازمان یافته وعناصرهوشیارسیاسی،"ملعون"پنداشته میشد. لذا هیچ خلقی خوب وصادق احساس مصئوونیت نمی نمود.حالت سرکوب ، پرچمی ها وخلقی ها را باهم نزدیک ساخت.لاجرم زمانی که امین علیه تره کی دست به کودتا زده واورا به قتل رساند، آنگاه همۀ خلقی ها وپرچمی ها درک نموده ومیقین شدند که کارمل مردی تحلیلگرزمان بود. 

سیاسیون افغانستان ،منتظرآن بودندتایک رهبرصادق وفداکاربه سراغ شان آمده وآنها را از شرحاکمیت "فاشیستی "امین نجات دهد.

زمانی که اخباراین انکشافات به سمع کارمل در"پراگ"رسید،  تصمیم گرفت تا همراه با "نوراحمد نور"به کشوربرگردد."نوراحمدنور"مسؤول کارحزبی دراردو بود.کارمل میخواست تا عناصرسیاسی را بسیچ نموده ونوراحمد نورباید نیروهای مسلح را برای نجات کشورآماده میساخت.آنها درماه اکتبربه کابل آمدند. البته اندکی یک ماه بعد ترازقتل تره کی ،میان ماه های اکتبرودسمبر. بلاخره آنها سه مرتبه تلاش نمودندتا امین را سرنگون نمایند؛اما ناکام شدند.(*7)                                             

پیروزی یی که در27 دسمبر(1979) بدست آمد ،نتیجۀ یک پلان احتیاط آمیزاستراتیژیکی بود(*8).قابلیت مهارت وسازماندهی کارمل میتواند تنها دریک حقیقت مورد قضاوت قرارداده شود:"کارمل ونوربرای مدت دوماه برای بسیج نیروها،جهت حمله درکابل بودند وبا وجود رخداد دواتفاق ناگوار،حتی امین ازوجود ایشان،آگاه نشد.این ستایش دلالتی است برمهارت و سازماندهی ببرک کارمل. "

شکیبایی،ثبات واستقامت،آرامش روحی درزمان خشم،حصول سریع فرصت ها،عدم کامپرومایزبر مسایل اصولی،انعطاف درمسایل شخصی،همه عناصری هستند که باعث شد تا کارمل دراوج طوفان های سیاسی،تحت نا مطلوب ترین شرایط درافغانستان بیشتر از(35) سال زنده گی سیاسی نماید.

نه تنها این که اوازخطرات چنین شرایط نجات یافته وزنده بماند ؛ بل دسته یی ازکادرهای متخصص را برای جامعۀ افغانستان تربیه واهداء نمود که آنها ،هرگزنخواهند گذاشت تا مشعلی که بوسیلۀ کارمل  روشن شده بود بواسطۀ بادهای سرد،سوزناک وفلاکتبارامپریالیستی وفاشسیتی به خاموشی گراید.گفته میشود که چنین نیروها ازعناصرانقلابی ساخته شده اند!

 

 

پایان (بخش ششم) وآخرفصل دهم

 

(*7) با توجه به جریان واقعی رخدادهای سالهای پیشین، میتوان اذعان داشت که حضور ببرک کارمل ونوراحمد نور،قبل ازسقوط نظام امین درکشور، ودر اوج توحش وبربریت آن نظام،برحسب ادعای نویسندۀ محترم این کتاب ،با واقعیت ،سازگاربه نظرنمی رسد.

(8*) دررابطه به این پراگراف ،که درخصوص حوادث 27 دسمبر(1979) ودقت پلان استراتیژیکی برای واژگون شدن نظام امین ،سخن رانده شده است میتوان ،بیان داشت که طرح ودیزاین چنین برنامه ها ،متکی بر سطح وحرفه،تخصص وکارائی پلان نظامی  وعملیاتی بوده است. لذا مربوط ومنوط به کارگذاران اصلی (افسران بلند پایۀ اتحاد شوروی) وقت میباشد. اما برپایۀ بسیاری از واقعیت ها، میتوان بیان داشت که هواداران فقید ببرک کارمل درجناح پرچم درآن ایام ،برای سقوط امین تدارکاتی را برای انجام قیام مسلحانه ،روی دست داشتند وبرای سه مرتبه این برنامه ریزی صورت گرفته وبه دلایلی به تعویق افتیدند

گفتنیست که ،برپایه گزارشات منابع معتبر جهانی ،"ببرک کارمل "،با اعزام نیروهای اتحاد شوروی در افغانستان شدیدآ مخالف بود وضمن ارسال نامۀ به کمیتۀ مرکزی حزب کمونست اتحاد شوروی،مخالفت خویش را درین راستا بیان داشت .چنانچه در اسناد مربوط به آرشیف سازمان استخباراتی اتحاد شوروری وقت (کی جی بی )،که بوسیله محترم "غوث جانباز" ترجمه شده ودرسایت" افغان جرمن "تحت عنوان "چگونه ما به بیماری ویروس A (هجوم به افغا نستان) ،مبتلا می گردیدیم ،در صفحات (301-302) این کتاب ،آمده است:  کارمل در آنروز ها ازیک چیز می شرمید، باری در مرکزمحرم (کی جی بی) که آنها بسر میبردند، ..."ولادیمیر کریوچکوف "ریس اداره کشف خارجی هنگام صرف چای بطورغیر مستقیم ،اشاره نمودکه اگر اوضاع ایجاب کند قوای محدود اتحاد شوروری،به افغانستان اعزام خواهند شد،او(کارمل) گفت :"مگر ما خود میتوانیم از عهدۀ چنین یک کاری بدرآئیم ،من درنامه ایکه به آدرس حزب کمونست فرستادم ،خاطر نشان ساخته ام که به مجرد دعوت به قیام ،امین فورآ ازطریق رفقای ما که اکنون درشرایط مخفی قراردارند،وهم از طرف توده های وسیع مردم که ازوی متنفر هستند،سرنگون خواهد شد،شما افغانها را نمی شناسید ،من به شما اطمینامن میدهم..مردم ما دیگر تحمل همچو مستبد وماجراجو را ندارد"...کارمل درحالیکه چشمان قهوه رنگش بطرف مهمان می دیدند گفت:" شما در باره آن فکر کرده اید که اگرمن همزمان با تانک های شوروی وارد وطنم شوم ،ودررائس دولت قرار بگیرم ،مردم افغانستان به کدام دیده به من خواهند نگریست؟"

آری! اینکه چگونه،کارمل دربرابر یک عمل انجام یافته قرارگرفت وزعامت سیاسی کشور،برکارمل تحمیل شد،موضوعیست که مهار ساختن فوران یک آتش فشان ویرانگروخانمانسوز درسراسر کشور وانسداد جویبارخون ازسوی امین ،وجلوگیری ازچیره شدن سیاه ترین نیروی جهنمی بنیادگرا وتروریستی وابسته به غرب وپاکستان،برمقدرات کشور،بدون هرگونه الترنتیو دیگر،او رابرای پذیرش این مسئولیت ،مجبورساخت. .(برگردان کننده)

 

پیگفتار

 

این کتاب یکی ازجملۀ ارزشمند ترین اثرتاریخیست که تاکنون بوسیلۀ نویسندگان خارجی درپیرامون حوادث "انقلابی " افغانستان بصورت واقعی وبیطرفانه وبشکل "پژوهشی" وکنکناش عینی حوادث بوسیلۀ شخص نویسنده محترم ،داکتر(D.R GOYAL)وحضورآن درداخل حوادث جامعه وکشوربرپایۀ ملاحظات بصری ،شواهد ومدارک معتبر ،نگارش یافته است ، اخیرآبا دستیابی این اثرگهربارکه همزمان با شانزدهمین سالروزوفات زنده یاد ببرک کارمل،سابق منشی عمومی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، ورییس جمهورپیشین جمهوری دموکراتیک افغانستان ، اتفاق افتید، این فرصت دست داد تا بدین مناسبت -علی العجاله - "فصل دهم "کتاب راکه درخصوص زندگی ومبارزات سیاسی ، فقید ببرک کارمل نگارش یافته است ، برگردانی نمایم .با توجه به جوهرو درونمایه پرباروریالستیک این اثرسترگ ،که با آمیزه های خیراندیشانۀ دوستان تاریخی مردم افغانستان یعنی نویسندگان ودوستان واقعی و واقعیتگرای "هندی" ما  ،نگارش یافته است ، سعی خواهم نمود تا دربرگردانی کامل آن، اززبان انگلیسی به زبان فارسی ،درفرصت های لازم مبادرت جسته ومحتویات پرباراین اثرراکه ناگفته های فراوانی پیرامون واقعیات جریانهای "انقلابی " افغانستان وخدمات ارزشمند وآرمان های عالی وانسانی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ورژیم جمهوری دموکراتیک  افغانستان، تحت زعامت فقید ببرک کارمل را دردل دارد، ترجمه وبرای خوانندگان عزیزوگرامی عرضه نمایم ؛

با تقدیروتشکرشایسته وبایسته ازنویسنده این کتاب جناب داکتر"گویال "که با همه احساس وقلب مهرآگین خویش ،درجولانگاه آشنا قدم گذاشت وبا رسالت بزرگ وواقعی خویش از " عقب پردۀ دود " جریانات واقعی حوادث "انقلابی" را درافغانستان ومداخلات غرب ،ارتجاع عرب ،کشورهای منطقه وارتجاع داخلی را ،برای واژگونی نظام دموکراتیک، با درخشش خورشید حقیقت پرده برداری نموده واز زیرلایه های "دود" بیرون کشید وبا همه صداقت، تعهد وپیمان ژورنالیستی ،جریان اصلی حوادث سرزمین فلکزده وسیمای واقعی شخصیت های سیاسی آن را،درآیینۀ صفاوبطوربیباکانه به تصویرکشید؛

 با تمنیات نیک ازمحترم "یاسین بیدار"،که درزمان تصدی اش به حیث نماینده آژانس خبررسانی باختردردهلی جدید ،با مشورت های خویش ،نویسنده را برای دست یابی به کتوب فارسی،پیرامون این پژوهش ، یاری رسانید واز سوی دیگربا توجه به ارزشمند خوانی این اثر،با ،به نقد کشانیدن مسولانه این نوشتار،انگیزه سازگشایش فصل گفتمان گردیده  و موجب شده است تا برخی نکات این نبشته بیش ازپیش وضاحت بخشیده شود؛

 

با سپاس های بیکران ازفرهیخته مرد فرزانه وقلم پردازحوزۀ سیاست ، تاریخ،ادب وفرهنگ کشور،محترم سترجنرال" محمد نبی عظیمی "که باهمه احساس وعطش شورانگیز،باشکیبایی بزرگ وهمیشه گی درویرایش نوشتار"مترجم" سهم دوستانه خویش را انجام داد؛

با تشکرات عمیق ازشخصیت مصلح و مدبر محترم "سیدحسن رشاد"که با اشتیاق تمام وطورپیگیر در،رد یابی وپیدایش این کتاب ارزشمند مساعدت نمود؛

با قدردانی ازمبارزنستوه ، محترم "خالد صدیق چرخی"  که با الهام ازکارنامه های قهرمانانۀ نیاکان خویش، با پیوند به تسلسل جنبش های دادخواهانه وانتقال این مشعل فروزان،برای نسل های بعدی، باروح آزاد منشانه ودین رسالت تاریخی ، برخی محتویات محدود کتاب"افغانستان درعقب پردۀ دود" را ،درخصوص شخصیت ومبارزات فقید" ببرک کارمل" ، درصفحات کتاب معروف تاریخی خویش بنام ( برگ چند ازنهفته های تاریخ درافغانستان ) منتشرۀ (1390)جلد اول،با همه بی ریائی و بطورواقعبینانه بیان داشته ونقش صادقانه و وطنپرستانه خویش را با همه امانت داری درین راستا به انجام رسانیده است؛

با سپاسهای قلبی ازمدیران محترم سایت های وزین انترنیتی چون سایت محبوب آریایی،بامداد، وطندار،سپیده دم ،مشعل وسایت "افغانستان نیویز" و فاروم پندار،همچنان کاربران عزیز،صفحات "فیس بوک" و"تویتر" که با قبول زحمات فراوان درانتشاراین نوشتار،با همه احساس وطنپرستانه همت گماشتند؛

وبا تشکرات وتمنیات قلبی ازخواننده گان عزیزو محترم که لحظات گرانبها وارزشمند خویش را برای خوانش این نبشته تخصیص دادند؛

با احترامات فایقه

محمدعارف عرفان