به ملاحظه و مطالعه تاریخ نهضت های ملی مترقی و پدیده های منفور ارتجاعی

س ع گهریک

همانگونه که از افکار و اندیشه های ارتجاعی نمی شود آرزوی زنده گی مترقی و متمدن را داشت، چگونه میتوان از عوامل عقب مانده گی، ناقضان و ناباوران دموکراسی توقع نظام دموکراتیک را داشت؟

جریان بحث مصالحه و مذاکرات به اصطلاح صلح نامعلوم دولت افغانستان با جانب گروه طالبان، آنانکه از آوان پیدایش تا امروز بیشتر توانسته اند هویت و ماهیت شنیع و ترمنشت شان را با انجام برنامه ها و فعالیت های ضد بشری و ارتجاعی، آشکارا و واضح بسازند، رویکردی است برای سرنگونی نظام فعلی تحت عنوان جمهوریت و دستآورد های چند دهه یی مردم افغانستان درعرصه های دموکراسی، آزادی های مدنی و حقوق بشر خاصتآ حضور فعال احزاب و سازمان های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، دستآورد های نیروهای قوای مسلح افغانستان، و تداوم نقشه جنگ با عنوان جدید.

در هر زمانی که توده های وسیع و بیدار جامعه به پا ایستاده تحت پوشش برنامه های سترگ آزادیخواهانه، عدالت طلب و مردم سالارِ رهبران مبارز و پیشآهنگ وطنپرست در راه آزادی، تامین عدالت، ایجاد نظام دموکراتیک کارا، متخصص، جوابگو و مردم سالار با متانت و شجاعت فداکارانه رزمیدند، به یقین توانسته اند انقلاب بزرگ و تحرک وسیع سیاسی اجتماعی را بخاطر تحکیم وحدت و ایجاد نظام مردم سالار ملی، صادق، متخصص و جوابگو بوجود بیآورند که تاریخ مبین این رویدادها و تحولات سازنده است.

و همه این ارزش ها و دستآورد ها زمانی حاصل گردیده است که افراد، اقشار و توده های عظیم، همسو و معتقد با برنامه های سیاسی ملی سازنده و مردم سالار، همگام و همصدا با فراخوان و شعارهای رهبران صدیق، فداکار و وطنپرست عدالتخواه و ترقی گرا رزمیده اند. و برعکس با تمویل و حمایت های مادی و سیاسی قدرت های چپاولگر، استعمار طلب و ارتجاعی قرن در تبانی با عمال خود فروخته، مرتجع و جنایتکار داخلی برنامه های ضد ملی و ضد انسانی در مقابل تمامی ارزش های ملی دموکراتیک و انسانی بارها ریخته شده و رخداد های اهم حیات خلق افغانستان را متضرر ساخته است.

حالا در این برهه از زمان آن هم قرن ۲۱ یعنی عصر اوج ترقی و مدنیت چگونه میتوان سرود، تعریف و شعار دموکراسی و مدنیت را با حلقات و گروه های ارتجاعی، ناقض دموکراسی و حقوق بشر به صدا در آورد و بیان نمود؟ آیا منطقی خواهد بود از زاغ توقع کشیدن آواز بلبل را داشت؟

این در حالیست که تاریخ افغانستان بس خاطره های شنیع و نقرت انگیز را از فعالیت های تروریستی و ارتجاعی حلقات و گروه های منفور و شرف باخته دیروز و امروز در دل دارد.

اگر آنچنانیکه در جریان است اینگونه وضعیت با فشار و تهدیدهای بیرونی در تبانی با حلقه ها و هسته های عمال مزدور همچنان بر بالای مردم خاصتآ بالای دموکراسی نیم بند و نظام فعلی افغانستان مسلط و ادامه یابد، دو گزینه برای آیندۀ افغانستان متصور است.

گزینه اول : معامله و سپردن قدرت سیاسی نظام فعلی با تمامی دستآورد ها و دار و ندار چند دهه تحت پوشش پروسه صلح نام نهاد به گروه ارتجاعی مسلح و حلقات سیاسی بنیادگرا و جنایتکار دیروز و امروز است که پسآیند آن همانا نابودی ساختار های ملی ودموکراتیک، آزادی های بشری، اخلال فضای دموکراتیک برای فعالیت های سیاسی و مدنی، سلب حقوق و آزادی های انسانی از زنان و صد ها پرابلم دیگر است و خواهد بود که افغانستان را به چندین دهه عقب می برد.

گزینه دوم : تشکل جبهه بزرگ و وسیع سیاسی ملی از ترکیب شخصیت ها، احزاب و نیروهای ملی میهن پرست و انسجام و ایستاده گی مردم در حمایت از ارزش های ملی، ساختار های سیاسی دیموکراتیک میهن پرست، نیروهای قوای مسلح، جامعه مدنی و حقوق زنان و مبارزه علیه انواع برنامه های ضد ملی عقبگرایانه و مخرب زیرساخت ها و روبنا های نوین است. که با دستیابی به این انسجام بزرگ ملی، ایجاد جبهه واحد سیاسی و مشارکت سیاسی نیروهای ملی مترقی و دموکرات بخاطر اداره امور کشور، خلای سیاسی در نظام پر گردیده فشار و خواست های نادرست بیرونی و عمال مزدور خود فروخته داخلی بر بالای حیات مردم افغانستان کاسته میشود همانا پسآیند و حاصل این وضعیت ایجاد نظام جمهوری مردم سالار، تامین عدالت، آزادی های مدنی، تقویت نظام اقتصادی، تساوی حقوق، تامین عدالت و اصلاحات فرهنگی و اجتماعی در کشور خواهد بود.

در غیر از این سرنوشت ملت غیور ولی مظلوم در دست بیگانه ها و عمال مزدور، مرتجعین خاین، قرمساق، فاسد و غارتگر رقم خواهد خورد.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۴۱/ ۲۱ـ ۰۶۰۱

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021