لویه جرگه پایان یافت

محمد ولی

 

قطعنامه لویه جرگه اگر عملی گردد و جانب طالبان با رهایی ۴۰۰ زندانی حاضر به مذاکره و آتش بس دایمی شود میتوان گفت این قطعنامه فیصله خوبی بوده .

بیانیه های اختتامیه مملو از ستایش های همدیگرهای متضاد بود که خدا کند این حالت ادامه یابد و به آن وفا و بقا داشته باشند ، آنانی که براین ملت سالها ظلم کردند وخوردند وبردند همدیگر را ملا و اخوند خطاب نمودند .

درلویه جرگه چند چیز با هم درآمیخته بود ، دموکراسی کنترول شده ، تهدید ، تخویف ،توهین و وعده ها .

بحث در پنجاه کمیته شکلآ دموکراتیک وانمود شده اما در مجلس عمومی اظهارنظر مخالف زیر تهدید تا اخراج و معرفی به څارنوالی عملی میشد .

رییس جمهور درروز اول ، تهدید طالبان را مبنی ادامه خشونت وجنگ ( در صورت رای ندادن به رهایی ۴۰۰ طالب ) اعلان کرد، عبدالله عبدالله مساله را زیر نام مرگ و زنده گی تخویف نمود ، خلیلزاد وعده همکاری کرد و وزارت خرجه امریکا با پخش اعلامیه  آن مخالفت کرده بود آغای عبدالله به سلیقه خودش در روز آخر عکس برهان الدین ربانی را موازی به عکس رییس جمهور در ستیژ نصب کرده خواست جرگه را رنگ ایدیولوژیک جمعیتی دهد و آنرا به گروگان جمعیت اسلامی درآورده وانمود سازد که ما هستیم که صلح میکنیم یعنی همان هایی که جنگ افروزان و ویرانگران وقاتلان کابل و کابلی ها هستند .

آِغای غنی لویه جرگه را تاریخ ساز خواند در حالیکه هنوز معلوم نیست طالبان با آن چگونه عمل خواهند کرد .آغای غنی گفت به توصیه شما امر رهایی چهارصد طالب را فورآ امضا میکنم . زیر سایه خواست مردم برای صلح مطلب اصلی امریکا بجا گردید .

تجربه نشان داده است که نه امریکا ونه  آلات وابزار داخلی  آن در افغانستان با رسیدن به مطلوب خویش به سایر فیصله ها وتعهدات پابند نبوده اند از این جهت هدف اصلی امریکا در لویه جرگه فی الفور توسط رییس جمهورعملی اعلان شد ولی یقینآ که سایر مواد قطعنامه مثل همه خواسته ها و فیصله های گذشته آرام  آرام به فراموشی سپرده میشود ، این تجربه نزده سال است که حاجت به تکرار آنها نیست .

مساله مرکزی در لویه جرگه که  آزادی زندانیان طالب بود قبلآ در نوشته ها وتبصره ها پیشبینی شده بود که آغای غنی خلاف گفته های قبلی لویه جرگه را وسیله رهایی قرار میدهد و امر امریکا را بجا میکند و این پیشبینی ها تحقق پذیرفت .

خداکند این تشریفات وصحنه ارایی های بلند که با مکاره گی چند چهره تکراری نزده ساله برپا گردید حاصل کارش به صلح بینجامد که خواست همه مردم کشور است ، اتش بس دایمی برقرار گردد و مذاکرات برطبق قطعنامه لویه جرگه آغاز شود راه دیگری وجود ندارد امریکا نمی خواهد بیش ازاین دولت و طالب با هم بجنگد بلکه میخواهد صفحه جدید حوادث را در این منطقه باز نماید .

اگر کار افغانستان همینقدر آسان می بود که با صدور یک قطعنامه یکجانبه (صرفآ دولت نه طالبان ) به سامان برسد چرا سیاست زمین سوخته را دراین کشور پیش گرفته بودند وچرا نقل وانتقالات داعش در شمال کشور عملی میگردد .

موقعیت جغرافیایی کشور و استراتیژی های امریکا برای منطقه دو مشکل اصلی سرراه صلح بوده و است . روی این حقیقت دل بستن به صلح سرتاسری هنوز پیش از وقت میباشد .

کشوریکه در تنگنای فشار پاکستان وایران قراردارد وامریکا از زمین واسمان بران بذر مرگ می پاشد قربانی این موقعیت واستراتژی های امریکا گردیده است .

اگر به سیر زیگزاگ نظامی - سیاسی امریکا و وسایل دست داشت اش توجه شود بر می آِید که این وسایل برخاسته از شرایط جنگ سرد و ادامه تا اشغال وجنگ های خونین جاری بوده اند، از اخوان المسلمین القاعده زاده شد القاعده در پاکستان مجاهد را به زایش گرفت از مجاهد طالب زاده شد و طالب تا هم آغوشی داعش رشد داده شد ، ماشین تولید وتکثیر این گروه ها در پنهان خانه های استخباراتی انگلیس و امریکا فعال بوده و به تولید و تکثیر ادامه میدهد .

روسیه ، چین وآسیای میانه هنوز از سرخط کار توطیه های مراجع امریکایی دور ساخته نشده و افغانستان هم ازپهنه این استراتیژی علیه این کشورها خارج نگردیده است .

دورنمای وضعیت جهانی و رقابت های نظامی و اقتصادی قدرت ها نخواهد گذاشت که به یک صلح عادلانه و دوامدار تقرب جوییم ، بلکه دسایس وتوطیه ها رنگ دیگر خواهد گرفت .

اما اگر تغیرات در وضع منطقه و جهان باعث شده باشد که بخواهند صلح نسبی در افغانستان برگردد نمیتوان ازآن نا امید بود .

 

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۰۰۸

اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020