کارل مارکس منتقد جامعه سرمایداری 

به مناسبت دوصد ودومین زاد روزهنریش کارل  مارکس

 

علی رستمی

 

هنریش کارل مارکس به تاریخ 5می 1818 درشهر تریر المان ، دریک خانواده روشنفکر،مذهب پروتستانت عیسوی از پدر ومادر یهود به دنیا آمد. شهر تریر سه سال پیشتر از تولدی وی بدست فرانسویان بود که فضای روشنگرانه ولیبرالی ناشی از اهداف انقلاب فرانسه درآنجا مسلط بود. مارکس نیز جزوی گروه های از لیبرال ها بود. مارکس بعد از دوران وختم دانشگاه دررشته حقوق تا اخذ درجه دکترا در1848  نایل آمد. مارکس بعد از ختم تحصیل ودوران فعالیت های سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی خویش اثار زیاد ی نوشت وازخود به یادگار مانده است . مارکس منتقد جامعه سرمایداری ویا مدرنیته بود که نطریه های خود را درآثار زیرعنوان " درآمدی به نقد فلسفه حق هگل"، گروندریسه ، دست نوشته های اقتصادی 1844 ، مانفیست حزب کمونیست ، خانواده مقدس ، فقر فلسفه وغیره به تحریر درآورد. بنیاد وشالوده اندیشه مارکس  توضیح وتشریح ونقد شیوه تولید و مناسبات تولیدی نظام سرمایداری میباشد.  درعین زمان عقاید لیبرالی داشت که مارکس را مشهور

ساخت . به همین سبب به خاطر انتشار ایده های خود ،  کاری روزنامه نگاری را اختیار کرد. دراکتوبر ۱۸۴۲ درکلن  به نشریه بنام « راینش سایتونگ » مصروف شده با مواضع تند لیبرالی برضد سلطنت استبداد پروس تبلیغ ومنتشر میکرد. مارکس از جمله مشهور ترین فلاسفه المانی است که می گوید، ثروت اقتصادی نقش تعیین کننده را در تحولات تاریخی دارد. افکار فلسفی او در چارچوب ماتریالیزم دیالیک، ماتریالیزم تاریخی  و اثر معروفش " سرمایه " که در انگلستان آن را نوشت، شهرت او را جهانی ساخت و افکارش در جهان معاصر بویژه پس از انقلاب اکتوبرسال  ۱۹۱۷ ترسایی روسیه، بربخشی از جهان مسلط بود. مارکس در اندیشه های فلسفی خود متاثر از فویرباخ و هگل است و چنان که می گوید، دیالکتیک هگل را "سرراست وبه پای استوار"کرد. به همین گونه در مسایل تنازع بقا و تکامل تاریخی متاثر از داروین و  در مسایل اقتصادی متاثر از ریکاردو بود. کارل مارکس خصلت جامعه سرمایداری را استثمارفرد ازفرد میدانست ، که درآن دوطبقه وجود دارد یکی استثمار گر ودیگری استثمارشونده است. استثمارگران ابزار تولید را برای تولید ضرورت است به اختیار دارند. وبه همین سبب است که زیادتری سهم را از تولید اضافه مواد می برند.  درصورتی که دراین روند سهم مستقیم  و مهمی  ندارند . استثمار شونده گان یعنی کارگران استند که بیشترکار میکنند ،کمتر سهم می برند. سهم زیادتر به  سرمایداری  تعلق میگیرد. مارکس این روند را درآثار و مقالات خود انتقاد و سرشت جامعه سرمایداری را اشکار ساخت.  او تولید کالا را مساله مرکزی ساختارجامعه سرمایداری درتما م جنبه های آن والگوی همه شکل های موضوع جامعه سرمایداری دانست . او این اندیشه را توضیح داده و واشکار ساخت که تولید کالایی درسازوکار وتحول های اقتصاد بازار آزاد مساله محوری وساختاری «مدرنیته » است.  اصل  استثمار فرد ازفرد و رمزگشایی شی واره گی مناسبات اجتماعی واز خود بیگانگی انسان مدرن را گشوده  که انسان بالای شی که تولید میکنند اختیار ندارد.تنها مزد آنرا برایش میدهد که بخور نمیر است ومقدار کمی از بهای کالایی که تولید می کند ،برایش داده میشود. او مثل یک آدم ماشینی کارمی کند ومحصولش به اوتعلق نمی گیرد، بلکه به بازار فرستاده می شود تا به نفع سرمایدار فروخته شود. اینست بیگانگی کار از کارگرچون کارگر تبدیل به کیفتی خارجی میشود نه برای خود کارگر. استثمارانسان ازانسان  چه درزمان نیولیبرالیزم وبعد از آن شکلش تغیر نکرده، بلکه تمام انسانهای که چه در تولید ماشینی ، تولید فکری ، فرهنگی وعلمی  مصروفیت دارند، مورد استثمار قرار میگیرند. تمام فرآوردهای تفکری وعلمی وتولیدی ماشینی آن تحت نظر شرکت های فراملیتی بزرگ استند که آنها را به مزدی ناچیزی استخدام  یا حتا خریداری کرده و به قیمت بیشتری به شرکت دیگری به فروش میرسانند. تمام کارهای تولیدی فکری وجسمی  به اختیار این شرکت ها قرار میگیرند، سپس بعد از تقاضا به بازار عرضه وبه فروش رسانیده  میشود از آن سود به د ست می آورند ( آدم فروشان قرن بیست ویک). خلاقیت وابتکار هنرمندان، قهرمانان وپیشتازان حوزه های سپورتی وباشگاه های آنها از قبیل فوتبال ، بوکس ، باستکبال وغیره همه درخرید وفروش این شرکتهای فراملیتی قراردارند ،از آنها در باخت وبُرد مسابقه های سپورتی استفاده مینمایند.  به مانند یک ماشین تولید که گذشته ها کالابود واکنون  پول برای تولید پول بهره  گیری  صورت میگیرد. فرد گرایی به فرد منشی وخودخواهی فردی تبدیل شده و هر کس برای نفع وسودجویی درجامعه دربازار آزاد سهم  میگیرند، اخلاق جمع گرایی واجتماعی قربانی اخلاقی فردگرایی شده است. چنانچه این امر  با انتخاب ترامپ به حیث رییس جمهور امریکا  درسطح رهبری کشوربزرگ جهان ظهورکرد که وحدت جهانی وگلوبالیزم برهم خورده نظمی که بعد از جنگ دوم جهانی بوجود آمده بود ازبین رفت. جای آنرا  ملی گرایی وروشهای پوپولیستی گرفت. سبب رقابت های اقتصادی  میان قاره اروپا ، امریکا ،اسیا وافریقا  شده است. جهان به سوی جنگ سرد دیگری روان است. شیوع ویروس کرونا تایید کننده  این امراست که جهان نتوانست به اسرع وقت جلو ی این اپیدمی را بگیرد، وجهان گیر شد . تابحال  3441767 تن مبتلا و ازجمله244022   تن ازبین رفته  ، 1098275تداوی شده اند.  کشورها ی که پیش ترین تلفات رادارد، قدرت های برزگ لیبرالیستی ازجمله امریکا، انگلستان و هسپانیا وایتالیا وجمهوری اسلامی ایران میباشند. دراین روند معلوم شد که روحیه جمعی واجتماعی برای تصمیم گیری و تولید واکسین وداروی درمانی  ،میان ابرقدرت های  توافق میان شان وجود ندارد وهرکدام در آرزوی آنست که امتیاز تولید را برای خود کمایی نمایند، تا ازاین طریق سرمایه هنگفت را درشریانهای اقتصادی خود جاری نماید.تا ضرری را ازدرک رکود وبحران اقتصادی واجتماعی دیده اند، جبران نمایند . این روند هنوزهم  خطرو تهدید بزرگی حهان را درجهت رکود اقتصادی و بحران اجتماعی درآینده می نماید. پایین آمدن نرح نفت درسطح جهانی یک پدیده است که تا به حال درجهان کمتر بوقوع پیوسته بود. حتا زیر صفر دلارنرخ نفت امریکا درآمد . اینهمه دستاوردهای منفی ،غروب ستاره رهبری جهان امپریالیستی غرب را نوید میدهد وتغییر فاحش را به سطح جهانی در تمام شیون زنده گی بشریت وارد خواهد کرد!.در طول باداریی امریکا اهرم اقتصاد جهانی طوری شکل گرفت  که اقتصاد تمام جهان به اختیار شش تن درآمده و99 درصد درآمد کل جهان به آنها تعلق دارد . غریب غریب تر سرمایه دار سرمایه دارتر استثمارگر واستثمار شونده دوچند شد ه است.

کارل مارکس در نهاده های یازدهم  در باره یی فویرباخ گفته است :" فیلسوفان فقط جهان را به راه های گوناگون تاویل کرده اند ، مساله بر سردگرکونی کردن انست". این نهاده آشکار میسازد که مارکس از نظر به سوی عمل حرکت وتغیر دادن جهان رهنمایی میکند. او راهی  تغیر اساسی  وبنیادی را در وجود  انقلاب پرولتاری درجهان میدانست .

 مارکس میگفت:" اما جهان را به نحو جزمی پیشبینی نمی کنم بلکه می خواهم جهان تازه از طریق جهان قدیم بیابم". چنانچه درشرایط فعلی  با شکسته شدن نظم گذشته جهانی توسط جبر کرونا تغیراتی در تمام نهادهای اجتماعی ، سیاسی فرهنگی ، بوجود آمده سبب ساز سنت شکنی: دینی ، مذهبی، اخلاقی و وغیره شده است.جهان امروز ضرورت دارد به جنبش بزرگ انقلابی با رهبری افراد کاریزماتیک  برای تشکل  و رهبری نیروهای پیشرو و اگاهی جامعه بشری که بتوانند به سطح جهانی  اجماعی کلانی را بوجود آورند و زمینه تغیر بنیادی اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی را به سطح جهان بیاورند ، جهان جدید بدون فقر ،رنج ،تضادها وتبعیض طبقاتی بنیاد نهد.تا قطب های متخاصم  یک طرف فقر ودیگر طرف ثروت سرمایه  که به مشت مفت خواری انگلی  تعلق  دارد ، وجود نداشته باشد!.

وضع سیاسی ، اجتماعی واقتصادی افغانستان به اثر شیوع  مرض کرونا 19 وعدم توجه رهبری دولت نسبت مخالفت های سیاسی بالای چوکی ریاست جمهموری، میان اشرف غنی وداکترعبدالله عبدالله به سطح بسیار ناهنجاروتباهی کننده یی رسیده است. ازیک طرف جنگ با طالبان ازجانب دیگر قرنطین دولتی  برای جلوگیری شیوع ویروس کرونا19 دومیلیون انسان "دست به دهن" بیکار شده لشکر بزرگی بیکاری را بوجود آورده است. دولت هم  توان و قدرتی کمک های همه جانبه را ندارد که مردم را ازاین فقر وگرسنگی نجات دهید. پولهای کمکی  کشورهای جهان معلوم نیست درکدام شریان اجتماعی واقتصادی تزریق شده تا درد بی درمان مردم بیچاره وغریب را درمان نماید؟  تا اکنون به تعداد2500 تن مبتلا به این ویروس درافغانستان شده اند که ازجمله 70 تن جان باخته اند. ازجمله مبتلایان ویروس کرونا 692 تن ازشهرکابل میباشد.نظر به اطلاعیه ها وتحلیل های آگاهان سیاسی معلوم میشود، فجایع بزرگ  درآینده دامنگیری مردم افغانستان  از ناحیه شیوع کرونا 19   خواهد شد.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۲۰ـ ۰۵۰۴

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020