ملــت  و وحـدت ملـی

محمد ولی

پس ازسال ۱۳۷۱ سلطه تنظیم های جهادی وبعدآ طالبان بر سرنوشت کشور،  گذشته از اینکه اساسات و زیربناهای مادی وتخنیکی تخریب شد ، شهرها بخصوص شهر کابل به مخروبه مبدل شد ، ترکیب نفوس شهرها از لحاظ اقوام وملیت ها، سطح و سویه سواد و دانش ، کلتور وفرهنگ نیز متحمل آسیب های جبران ناپذیر گردید.
آنهاییکه از نوجوانی به صفوف جنگنده ها پیوسته بودند از نعمت سواد ودانش بی بهره ماندند ، عده ای که ظاهر نمایی فهم و دانش می نمودند اصلا از آن دور بودند زیرا فعالیت ایشان صبغه جنگی واستخباراتی داشت تا سروکار داشتن با دانش وفراگیری سواد.
رادیو ، تلویزیون وصفحات روزنامه ها بدست این گروه افتید که برابر با کم دانشی وبی دانشی ایشان این وسایل نیز درسطح نازل نشراتی فروکش کرد وبد تر آنکه همه این وسایل تابع طرزتفکر وسلیقه گروه مسلط گردید . وسایل نشراتی و تبلیغی زمان حاکمیت جمعیت اسلامی صرفآ جمعیتی بوده محتوی نشرات آن مملواز توهین به تنظیم های مخالف و قلقله های فاقد محتوا علیه رژیم قبل از مجاهدین وستایش ها از به اصطلاح قهرمانی هایی خودشان بود.
باهجوم اضطراب آمیز تفنگداران وجنگسالاران مقولات سیاسی ومفاهیم علمی درسیاست نیز بدست این گروه ها از معانی اصلی آنها دورشده طبق میل ذهنی اشخاص تعبیر میگردید که تا اکنون به این مقولات علمی تعبیر تباری وسمتی داده میشود.طالبان اصلآ با چنین مفاهیم ومصطلحات موافق نبوده در ادبیات شان وجود نداشت.
یکی از مفاهیم مهم وهمیشه قابل بحث درکتب و آثار علمی مفهوم (ملت) است که ناآشنایان با علم سیاست ازآن تعبیرها وتفسیرهای کردند که در هیچ قاموس سیاسی وجود نداشت وحالا هم ندارد .
گاهی آنرا به مفهوم قوم استعمال کردند وباری آنرا به باشنده گان یک منطقه نسبت دادند . برخی که با استعمال کلمات معمول در فضای ژورنالیستی میخواهند ابراز معلومات نمایند میگویند در افغانستان ملت وجود ندارد گویا شهروندان این کشور به مرحله ملت شدن نرسیده اند .
وحدت ملی نیز مقوله تابع نفع اشخاص وسیاستگران شده تامین آنرا صرفآ در وجود خود وخانواده ویا گروهی ازهمفکران تنظیمی و قومی وسمتی شان تعبیر میکردند ومیکنند . خلاصه این ها باشور وغوغای شبیه یک مظاهره چی روی جاده مفاهیم علمی وتاریخی را نیز به معانی سربازاری بکار می بندند .درفضای آلوده باسیاست بازی توام با کم دانشی ضرور است مختصر توضیحی بربنیاد عینیت وافاقیت نه ذهنی گرایی ارایه گردد .
« ملت پدیده تاریخی- سیاسی ، فرهنگی و محصول زنده گی مشترک طولانی مردم است.»
دانشمندان در مورد تشکیل ملت عوامل مختلف مانند نژاد ، دین ، زبان، تعلق جغرافیایی، علایق ووابسته گی اقتصادی ومشترکات تاریخی را موثر دانسته اند . درمورد برخی عوامل چون دین ، نژاد و زبان نظر همه یکسان نیست زیرا درجهان ملت های وجود دارد که بدون این مشترکات ویا داشتن آن ملت های جداگانه اند مانند کشورهای عربی که نژاد مشترک ، زبان مشترک و دین واحد دارند اما ملت واحد نیستند .
اآنچه از لحاظ علمی ثقه تر قبول شده است همانا مشترکات تاریخی وفرهنگی ومنافع اقتصادی است که همه این عوامل را در عینیت زنده گی گروهی از افراد درسرزمین واحد با داشتن احساسات مشترک‌ و حس تعلق به سرزمین مادری هویت می بخشد .
درسرزمینی که اقوام وملیت های مختلف با تعلقات زبانی ، دینی و نژادی زنده گی داشته باشند درپرتو مشترکات ذکر شده دربالا ملت واحد را میسازند.
ملت گفتن وملت شدن مقوله غیرعلمی نیست که هر نا اگاه ازعلوم سیاسی وتکامل تاریخ بشری بطور عرفی وعامیانه آنرا برای مقاصد واغراض شخصی یا تنظیمی بکار برد.
درگرماگرم  این خودسازی ها وتعبیرها عده ای نام از فاشیزم برده میخواهند مخالفین شآنرا به این اتهام تکفیر سیاسی نمایند .
فاشیزم تفکر متکی بر برتری نژادی ونفی سایر نژادها با شیوه حکمروایی استبدادیست که حقوق وآزادی های دمو کراتیک مردم را سلب وجمیع سازمان های دموکراتیک اعم از احزاب وگروه های فشار را ملغی ساخته دم ودستگاه دولتی را بیشتر جنبه نظامی میدهد.
درتفکر سیاسی دوران ما میتوان گفت هرکه بر بنیاد تفوق طلبی وبرتر سازی کدام قوم وملیت با نفی فرهنگی ، سیاسی واجتماعی سایر اقوام وملیت ها معتقد باشد (چه اکثریت باشد یا اقلیت) نوع تفکر او ملهم از تفکر فاشیستی میباشد ولو که زیر پوشش وبهانه کلیت خواهی باشد یا پوشش داد خواهی.
ازاثر همین تفکر ناسالم افغانستان دو دوره یکی در زمان حاکمیت جمعیت اسلامی ودیگری در زمان طالبان متحمل جنگ های خونین گردید .

وحدت ملی :

درصورتی که عناصر متشکله ملت بصوررت ارگانیک یعنی بر بنیاد احساسات وعلایق مشترک بهم پیوند بخورد وحدت ملی از لحاظ ماهوی استحکام می پذیرد . وحدت های مکانیکی که مبتنی بر منافع وخواست های چند شخص آنهم با ادعای نماینده گی از قوم وملیت مربوطه باشد نه تنها که باعث تحکیم وحدت ملی نمی گردد بلکه اساسات همدلی وهمدردی و صمیمیت ملی ملت را تابع چند چهارکلاه منفعت جو وخودخواه ساخته شیرازه ملت شدن و وحدت ملی را از هم می گسلد .
افغانستان در سه دهه اخیر قربانی این بازی های نا بخردانه شده  ، بنیادها و اساسات وحدت ملی آن پیوسته ضربه برداشته است .
اآنچه ضرور است این است که نسل جوان کشور پای خود را ازین منجلاب دور نگهداشته بطور عمیق وعلمی از اساسات جامعه شناسی ، ترکیب اقوام و قبایل کشور و تکامل تاریخی پروسه های ملی و وطنی شناخت حاصل نمایند تا بتوانند درمسیر سالم تفاهم ملی و صمیمیت وطنی حرکت کنند زیرا وضعیت جاری درفضای سیاسی کشور ( عظمت طلبی و تنگ نظری های محلی) در شکل گیری منفی ذهنیت آنها اثرات نامطلوب وخلاف منافع ملی به جا میگذارد.
حفظ سلامتی ملت ها پیوند به دستگاهی دارد که ناشی از اراده ملت بوده واقتدارش را ازملت بدست آورده باشد این دستگاه عبارت از دولت است « ملت واحد دولت واحد » متضمن بقای ملت دربرابر عواملی چون ‌جنگ، شورش، بغاوت، مداخلات خارجی وتفرقه افگنی میباشد .
ملتی که در جغرافیای واحد و زیر حاکمیت واحد ناشی از اراده خودش زنده گی نماید بنیادهای وحدت آن تزلزل ناپذیر ودور از خطر ازهم پاشی میباشد.
مرحله که کشور ما در آن قراردارد مصدوم به مصایب ناشی از تفرقه و دوری اقوام باهم بردار  آن بوده دشمنان خارجی وبد فطرتان داخلی ، در مورد وحدت ملی افغان ها حسن نیت ندارند . تشکیل دو حاکمیت و دو ریاست جمهوری بطور قطع محصول بد نیتی چندین ساله دشمنان وحدت ملی افغان ها یعنی پاکستان بوده عاملین این بازی با تعلقات طولانی با پاکستان زیر شعارهای به ظاهر دفاع از ارای مردم درپی تشدید جریان فروپاشی حاکمیت اند .

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۳۱۶

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020