وحدت ملی و ترقی خواهانه برای سلامتی کشور

امریست حیاتی

 

نوشته : عبدالوکیل کوچی

 

بیست سال واندی از فرو پاشی حزب دموکراتیک خلق افغانستان  و زمان حاکمیت آن میگذرد که همزمان  با فرو پاشی آن ، سلامتی کشور نیز  به خطر مواجه گردید  .

حزبی  که به هدف نجات مردم افغانستان از رنجهای بیکران شان ایجاد گردیده بود و بخاطر آن تا آخر رزمید ودر مسیراهداف والای انسانی شتافت. حزبی که فرهنگ جامعه را بسوی روشنی ونور هدایت کرد ودر برابر تیره گی وجهل ، نابرابری وبی عدالتی وتمام عوامل ستم وعقب مانی سرسختانه مبارزه کرد. حزبی که بمثابه حزب مادر و پیشتاز جنبش ترقی خواه و دموکراتیک کشور در میهن ما ومنطقه میدرخشید وپیروزی هایش چون آتش به جان دشمنان سوگند خورده افغانستان شراره کرده است .

حزبی که دربرابر توطئه ها ودسایس دشمنان افغانستان در داخل وخارج از کشوربا مقاومت دلیرانه ایستاده گی نموده واز قربانی نهراسید.حزبی که در مقابل حملات پی درپی جنگ طلبان، تروریستان ، دهشت افگنان تجاوز کاران ومداخله گران شجاعانه رزمید ونزدیک به یکنیم دهه قدرت سیاسی ورهبری جامعه را تجربه کرد .حزبی که دشمنان افغانستان برغم خصومت های دیرینه شان نتوانستند که ازوطنپرستی، فداکاری ،ایثاروخود گذری،شجاعت ومتانت ، تقوا و پاکیزه گی وشهامت انقلابی آن را نادیده بگیرند .

حزبی که برغم پروبلم های داخلی وخارجی ، توانسته بود وحدت ویکپارچگی سیاسی وسازمانی خود را حفظ کند چونکه خود نمونه عمل و سمبول وحدت ویکپارچگی ملی ومردمی بود. بلاخره حزبی که به تنهایی خود در شرایط دفاع مستقلانه نیز توانست از تمامیت ارضی حاکمیت ملی، استقلال وآزادی قهرمانانه دفاع کند.

 به همگان معلوم است که در زمان حاکمیت این حزب ، پاکستانی ها هرگز جسارت آنرا نداشتند  که حتا یک سانتی متر از خاک افغانستان را تحت تجاوز خود قراردهند.این حزب بمثابه یک حزب تاریخی ومنحیث واقعیت مسلم سیاسی ترقی خواهانه کشورما ، هرچند در یک جنگ نا عادلانه ونا برابر از هم پاشید ولی هرگز نمرد ، بلکه زنده است ، به عشق وطن زندگی میکند و همواره پربارتر میشود. زیرا زنده گی حزب دموکراتیک خلق افغانستان با زنده گی مردم افغانستان پیوند ناگسستنی داشته و دارد وپایگاهش در قلوب مردم است. پس این حزب، حزب مردم افغانستان است. حزب سایر زحمتکشان افغانستان است .حزبیست که در موجودیتش دشمنان سوگند خورده افغانستان آنچه را پیروزی بخود میخوانند ، با شک ویقین به آن مینگرند . وهمینطورازموجودیت این حزب مردمی ودموکراتیک نگرانی خود را نیز نمیتوانند پنهان نگهدارند . روی همین دلیل است که ترقی خواهان واقعی را در صدر لیست های کینه توزانه خویش قرارداده اند و از اتحاد وحدت صفوف آن نگران وناراض اند .

به همگان معلوم است که همزمان با فروپاشی حزب دموکراتیک خلق افغانستان  ، کار وکوشش برای وحدت واتحاد نیروهای از هم پاشیده وجزایر  ح د خ ا وکلیه نیرو های ترقی خواه وعدالت پسند وداد خواه و طیف وسیعی از روشنفکران وطندوست آغازشد که بر بنیاد آن زمینه دیالوگ وگفت وشنید ها در میان گرو های سیاسی مورد نظر مساعد گردید . ازبرکت این تفاهمات وتوافقهای ترقی خواها نه بود که اخیرا ایتلاف های سیاسی  واتحاد های پربار همسویی شکل گرفت که برای ترقی خواهان کشور قابل افتخار وبرای مردم افغانستان امید وار کننده میباشد .

 واما باید گفت که مع الوصف دستاورد های کاری وقابل ملاحظه در عرصه های مبارزه وحدت خواهانه گروها واحزاب سیاسی ترقی خواه کشور ،هنوز مشکلات عظیمی در سر راه ما قرار دارد .هنوز با وحدت عمومی واتحاد همگانی فاصله ء زیادی  داریم .

باید خاطر نشان ساخت که برای اعضا وکادر های بجا مانده از ح د خ ا ودیگر نهاد های اندیشمند سیاسی وطنپرست  ، بیست سال مدت زمان سپری شده آیا کافی نخواهد بود که از حرف ها به عمل بیشتر نزدیک شده تا نیروی اتحاد ترقی خواهانه کشور در سرنوشت حال وآینده مملکت مطرح واثر گذار باشد . با توجه به نتایج تلاش های بیست ساله سپری شده  آیا گفته میتوانیم که  اکنون ما در کجای راه قرار داریم .

در بعضی از نوشته های دوستان ما ، بحثهای شرایط درد ناک احتمالی آینده یعنی پس ازسال  ۲۰۱۴ میلادی بیشتر متمرکز است . ولی باید صریحا اظهار کرد که همین اکنون وطن در چه شرایطی قرار دارد ؟

اوضاع جاری در کشور حاکی از آنست که علی الرغم موجودیت نیرو های جامعه جهانی وناتو وضعیت کشور خیلی ها دشوار وپیچیده است .درحال حاضرچشم انداز روشنی از صلح وامنیت  پایدار برای  امروز وفردای کشور دیده نمیشود.

شرایط کنونی کشور بیانگر آنست که روند صلح وامنیت به چالش ها ودشواری های خطر ناکی روبرو گردیده است .زیرا حاکمیت کنونی وقوای مسلح موجود  بخاطر دفاع از تمامیت ارضی ،استقلال وحاکمیت ملی به توان بیشتر سیاسی ونظامی نیاز دارند.از طرفی همسایگان ما با استفاده سو از وضع نا هنجار کنونی به گمان خروج ناتو از کشور ما به تشدید مداخلات خویش  ادامه داده  ونیز در راستای توسعه ساحه نفوذ سیاسی وفرهنگی شان می پردازند و احتمال یک جنگ فاجعه باری را تداعی میکند. که با ادامه  آن  ویرانی کامل سرزمین ویران شده محتمل بنظر میرسد .

همین اکنون تجاوز نظامیگران پاکستانی در خاک مقدس ما افغانستان بخصوص ولایت کنر، از اهداف پنهانی وتجاوزات گونا گون متجاوزین پاکستانی  پرده برمیدارد.مضحک است که جسارت و تجاوزات نظامی گران پاکستانی  در حالی صورت میگیرد که نیروهای جامعه جهانی وناتو به عنوان نیرو های صلح در سرتا سر افغانستان حضور دارند.از طرفی نفوذ سیل آسای سیاسی وفرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشورما خلاف روابط نیک همسایگی بوده و سلوک همجواری را خدشه دار می سازد . که بر بنیاد آن مخالفت ها و فریاد های مردم را در شهر های کابل وهرات ودیگر شهر ها برانگیخته است. اوضاع غم انگیز داخلی قرارداشتن مردم در زیر فشار های گوناگون ظلم وستم ، تبعیض ونفاق ، جهل وبکاری ، بیماری ومرض ، هر آن ملت هردم شهید ما را به مرگ تدریجی تهدید می کند.

در چنین حال وهوا وچشم انداز تاریک و این همه جفا ها وستم هایی را که دشمنان افغانستان بر مردم ما روا داشته اند آیا میتوان  با سکوت از کنار آن گذشت و یا با حرکت های قسما غیر فعال و بعضا موسمی خود را قانع و برای مردم راه نجات شان را پیدا کرد. متاسفانه اکنون که کارد در گلوی ملت رسیده است وتمامیت ارضی کشور را خطر تجاوز گری های پاکستانی تهدید میکند ، آیا همین خود انگیزه ای مهمی برای تحرک تازه و دلیل قوی وضروری برای جمع  وجور شدن نیروهای از هم پاشیده کلیه ترقی خواهان کشور وبخصوص اعضای ح د خ ا نمیتواند باشد ؟ چقدر صحبت ها ، نشستن ها ، گرد هم آیی ها ،کمیسیونها ، کنفرانس ها ، جلسات ، هیات ها ، سخنگاها ،درسها وتجارب اندوزی ها  که مناسبت های آن را نفی نمی کنیم در مدت  بیست سال اخیر ودر مجموع نیم قرن گذشته کافی نیست ؟

 درسهای بزرگ وتاریخی  در رابطه به پیروزی ها وشکست ها ، درسهایی قبل از دوران حاکمیت گرفته تا دوران حاکمیت وپس از آن بیست سال دیگر جمعا نزدیک به نیم قرن مبارزه هنوز نتوانسته که ما را در سطح مطلوب ، متحد ویک پارچه سازد .تا جایی که دیده میشود بعضی از گروه ها ،احزاب وسازمانهای سیاسی خود را مظهر وحدت ونماد اتحاد وهمبسته گی دانسته ودیگران رابه گریز وفاصله گیری متهم ساخته وآنها را با دعوت به این امر شریفانه فرامیخوانند. جنگ سایت ها تارنما ها  وتنش های قلمی نیز بدین منوال است پس معلوم نشد که کی ها نمیخواهند ومشکل در کجاست. وکجاست نتایج ملموس وحدت خواهی نیروی متعهد و( پایدار) که از آن، نهاد همراهی ،همدلی وهمسویی شکل بگیرد و کاروان ترقی وعدالت را به سوی اهداف وآرمانهای والای زحمتکشان افغانستان سمت وسو دهد .

فکر میشود که پنجاه سال هم برای مشاجره وجدال وهم برای آموزش و پند و اندرز و تجارب ، زمان زیادی است که می باید  نتایج آن امید وارکننده باشد وکوتاه کننده راه ما بسوی اهداف سعادت مندانه مردم.زیرا زمان بشدت میگذرد ودشمن مجال درنگ را برای ما نخواهد داد. نشود آن زمانی که ما جمع وجور شویم وقت از وقت گذشته باشد . بیایید تا دیر نشده دست ها را باهم فشرده تمام اختلافات و کینه ها را بیکسو گذاشته با همه وطنپرستان  روشنفکر وترقی خواه ودادخواهان واقعی کشوربا مشارکت اقشار زحمتکش وبزرگان خیرخواه ملت ، اعم ازموی سفیدان معزز، علما ، روحانیون شریف ومومنین پاکنهاد کشور، در صف واحد همبسته گی ملی ومردمی بسیج ومتشکل گردیده.

درآنصورت نیرو های مترقی ووطندوست قادرخواهند شد تا از وجب وجب خاک وطن دفاع نموده وگام های استواری را در جهت ختم جنگ وخونریزی برداشته تا در پرتو آن صلح پایدار وامنیت سرآسری تامین گردد .

 اتحاد وهمبسته گی نیروهای روشنفکرترقی خواه مسایل مبرمی است که در الویت کار مبارزان رسالتمند قرار دارد .نجات وطن بجز در اتحاد وهمبسته گی که آنهم درقدم اول روشنفکران ترقی خواه وچیز فهم وکسانی که خود را اصیل ترین وارثین این خاک وفرزندان واقعی مردم خود میدانند ممکن است و راه دیگری وجود نخواهد داشت زیرا وطن بیشتر از هر زمان دیگری از فرزندان واقعی خود می طلبد تا با خود گذری وگذشت ، همسویی وهمدلی ، اتحاد وهمبسته گی عدالتخواهانه شان صفوف رزمنده خویش را هرچه وسیعتر وپایه های مردمی آنرا بیش از پیش مستحکمتر سازند.

 زیرا وحدت ملی وترقی خواهانه برای سلامتی کشورامری است حیاتی.

 

زنده باد وحدت وهمبسته گی ترقیخواهان وخدمتگزاران واقعی مردم افغانستان !

دست تجاوز از حریم مقدس افغانستان کوتاه !

ما در خدمت وطن مقدس ومردم عزیزخود بودیم ،هستیم وخواهیم بود !

 

***

 

از فرو پاشی نمردم  سر زدم  چـون  آفتاب

کزغروب دی به فردا اعتـلای  دیگر  است             

 جو هر  آیینهء  روشند لان   را کـم   مبین

 شیشه هرگاه بشکند هرتوته  او خنجـراست

من نه  آنم ، کزبدیء حـادثه ، گردم   زبون

چون توا ناییء ما در وحدت  همدیگر است

 سوختن درعشق میهن کارهرخاشاک نیست

 آنکه فولاد است ، پتک  کورهء آهنگراست

 

( عبدالو کیل کوچی  )