معضله افغانستان راه حل  منطقه وی دارد یا جهانی؟

 

محمد ولی

اصطلاح «منازعات منطقه وی» طی سالهای بعد از جنگ عمومی دوم در فرهنگ روابط بین المللی بنا بر بروزدرگیری ها میان دویاچند کشور در یک منطقه معمول گردیده، ظاهرآ وانمود شده است که علت این منازعات ناشی از برخورد منافع کشورها یا تداوم معضلات باقیمانده ازاستعمار انگلیس چون امور سرحدی ،مشکلات ترکیب قومی،نژادی یا مذهبی بوده برای حل آن باید تفاهم وتوافق منطقه وی به میان اید.اما تعمق در ریشه های بروز این منازعات نشان داده است که در عقب معضله های منطقه وی منافع یا دسایس قدرت های بزرگ بحیث محرکه وتشدید کننده وجود داشته است که در زمان وجود سیستم دو قطبی راه های دریافت رفع عوامل از طرف هردو قطب برمبنای موضعگیری های ایدیولوژیک جستجو میشد. منافع هردو طرف درسایه طرح های ایدیولوژیک پنهان میگردید یکی راه صلح وترقی اجتماعی ، ودیگری حمایت از دمو کراسی و آزادی را رویکش منافع شان میساختند.
طی سالهای که جهان از جنجال های ایدیولوژیک واتهام زنی های ناشی ازآن فارغ دانسته میشود منازعات منطقه وی بحال خود باقی مانده بلکه پهنه های جدیدی را نیز احتوا کرده است .معضله کشمیر وفلسطین کماکان بحال خود باقیست، معضلات دیگری درشرق میانه چون جنگ عراق ،پیآمدهای بهارعرب، جنگ داخلی سوریه وجنگ دریمن چندین سال است که صلح آن منطقه را زیر تهدید در اورده است.
صبغه جنگ افغانستان بحیث طولانی ترین جنگ آغاز قرن ۲۱ از مداخله ناتو تا امریکا برجسته تر از صبغه منطقه وی آن است،پیچیده گی این معضله در منافع متفاوت ومتضاد کشورهای منطقه و

فرامنطقه نهفته است ازین جهت با وجود حضور ناتو ،امریکا و۴۰ کشور متحد آن جنگ هفده سال ادامه یافته است.
همجواری افغانستان با کشورهای چین ، تاجکستان، ازبکستان، ترکمنستان، ایران، پاکستان وگوشه ای از سرحد شمال شرقی آن با کشمیر مورد منازعه هند وپاکستان،مداخلات عربستان سعودی،اخیرآ ابرازعلاقه فدراتیف روسیه درمورد معضله افغانستان نشان دهنده فرامنطقه وی بودن این معضله میباشد بخصوص که امریکا جنگ با تروریزم را صبغه جهانی داده با یک حشرناتو و متحدینش دست به هجوم نظامی دوامدار زده است.
از جانب دیگرمعضله افغانستان یک مشکل به میان آمده از زمان تهاجم نظامی اتحادشوروی تا یورش نظامی ناتو وامریکا بوده با برگشت عساکر شوروی این مشکل پیچیده ترشده وابعاد مختلف آن وسعت پیدا کرده است. این سرزمین بی در و دیوار گره گاه شدت تضادهای منافع همسایه گان  ونقطه مرکزی تحقق استراتیژی نظامی و صدورتشنج به کشورهای شامل در پلان استراتیژی امربکا مبدل گردیده است .
میتوان یک جمله عام نوشت:دولت های که به مذاق امریکا برابر نباشند، از امر ونهی درامور منافعش سرپیچی کنند از شر دسایس آن به هیچ شکلی رهایی نمی یابند ،اختلافات قومی، مذهبی، بهانه دیکتاتوری و دموکراسی، حقوق بشر وده های دیگر وسایل به تشنج کشانیدن بوده معضلات برپا مینماید.

مشکل افغانستان
افغانستان عملآ مبتلا به جنگ داخلی است،جنگ بین دونوع حاکمیت در داخل کشور ؛ یکی حاکمیت دولتی ودیگری حاکمیت طالبانی. برفحوای برخی مراجع تحلیلی دولت کمتر از شصت فیصد خاک را تحت حاکمیت داشته بقیه در دست طالبان میباشد. حاکمیت دولتی از حمایت غرب زیرنام جامعه جهانی وحاکمیت طالبانی زیر حمایت پاکستان وهمکاری عربستان سعودی وبصورت اسرار امیز ونامرئی ازحمایت شبکه های مختلف نظامی ، اسخباراتی امریکا بر خوردار است.این گرگاه تضادها ومنافع مورد علاقه جدی سیاست سازان واستراتژیست های حمایه گر هردو طرف جنگ بوده ممکن نیست بدون در نظر داشت علایق ومنافع آنها صلح تامین گردد.
آبهای جاری،منابع زیر زمینی سه تریلیون دالری، موقعیت جیواستراتژیک وغیره ها این کشور را درجال بازی های جهانی ومنطقه وی گیرانداخته است.
نوع مناسبات کشورهای حامی دولت افغانستان با کشورهای منطقه بر پیچیده گی وضع افزوده است. رقابت امریکا با روسیه ،سیاست نیم بند رقابتی با چین، مناسبات دو پهلو با پاکستان ،تهدید ایران وتهیه اسباب تشنج (داعش) برای آسیای میانه معین کننده دیدگاه سیاست سازان امریکا میباشد.
امریکا از حربه تروریزم که طی هفت دهه آنرا درخدمت داشته و در از هم پاشی رقیب جهانی اش شوروی با دستیاری پاکستان خوب به کار بست نمی تواند دل بکند زیرا شامل دور جدید بازی های رقابتی با روسیه و چین شده است که در صورت از دست دادن این حربه موقف موجودش از دست رفته ضعف این موقف بی تاثیر در مناسبات نا ملایمش با ایران بوده نمی تواند وجای پایش را در اسیا تنگ می سازد.
سیاست تهدید ومدارا ، پاکستان را چشم سفید تر ساخته از طریق مانورهای سیاسی ودیپلوماتیک با امریکا و رقبایش امتیاز بیشتر می خواهد زیرا می داند که امریکا این یارقدیم واسپ زین شده اش را ه ساده گی به حاشیه نمی راند گویا با حفظ باخت قمار حاضر نخواهد شد حریف را از دست بدهد. ازاین سبب زلمی خلیل زاد درمذاکرات با طالبان برخی امتیازات به پاکستان خواهد داد.
پاکستان درطول ۱۷ سال سه خواست در زمینه حل معضله افغانستان از طریق مذاکره با طالبان را مطرح کرده است:
۱ - دریافت امتیاز درمساله کشمیر باهند ، یعنی ایجاد تناسب در روابط دو همسایه شرقی وغربی به نفع خودش .
۲ -  مساله مناسبات دوستانه و تاریخی افغانستان وهندوستان که از حدود منافع پاکستان بیشتر انکشاف نکند.
۳ -  عدم قبولی یک افغانستان نیرومند بدون نفوذ خودش .
کشور ایران خواست های طرح ناشده دارد مثل حقابه طبق دلخواهش از آبهای جاری افغانستان بصوب آن کشور،تداوم حالت جنگی ومصروفیت امریکا در افغانستان تا ضربه آن درامور شرق میانه کاهش داشته باشد.
جمهوری خلق چین که از سیاست همکاری امریکا وحمایت از جهاد باید درس گرفته باشد از وجود داعش درارتفاعات همسرحد با افغانستان تشویش دارد زیرا این گروه در مناطق مسلمان نشین چین با دامن زدن شورش های مذهبی برسلامت ارضی آن میتواند مشکل ایجاد نماید که بهره آن به امریکا تعلق میگیرد .
رابعه قدیرخانم ایغوری چین نزد امریکاست و درهر شورش مناطق مسلمان نشین به تایوان آمده برشدت اوضاع می افزاید.
چین برحق است که داعش وسایر شورش های مذهبی در کسورش را ناشی از دسایس امریکا بداند. درعین زمان منافع ترانزیتی واقتصادی چین با آسیای میانه درحالت متشنج شدن اوضاع درآسیای میانه با خطر مواجه میگردد.
جمهوری های آسیای میانه در وجود تقویت تروریزم اسیب پذیر بوده جدآ علاقمند صلح وثبات درین کشوراند.صلح وثبات باعث بهبود امور تجارتی شان با جنوب اسیا میگردد.
فدراتیف روسیه کاملترین تشویش اش را در کنفرانس ماسکو باحضور داشت طالبان و نماینده گان ۱۲ کشور دیگرصریحآ اعلان کرد وزیر خارجه روسیه عواقب بازی های جیوپولیتیک درافغانستان را وخیم گفته پلان انتقال داعش به افغانستان را تبدیل این کشور به پایگاه داعش برای آسیای میانه دانست یعنی ماسکو بحیث رقیب جهانی واشنگنتن بیش از هرکشوردیگر درمورد معضله افغانستان وتروریزم نگران تر است.
معضله افغانستان به یک مشکل منطقه وی- جهانی مبدل شده است. همسایه گان باید منافع شانرا در ثبات وصلح جست وجو کنند وجهان منافعش را در تبدیل نشدن افغانستان به پایگاه افراطیت وتروریزم.
مهارت دیپلوماسی خلیل زاد دراآن خواهدبود که چگونه منافع متفاوت ومتنوع راکه برخی ها ریشه های تاریخی دارد با همسایه گان افغانستان وجهان توافق میدهد.
دولت افغانستان باید مهارت توافق دهی منافع متلاشی شده مردم را در یک پلاتفرم روشن وعملی درنظر یگیرد.
تمدید زمان حاشیه گرایی برای مردم دلگیر ومایوس کننده شده است باید مستقیمآ به متن معادلات سیاسی- اجتماعی بحیث مرکز تعین کننده حوادث رفت .
با تاسف که دولت افغانستان درمورد صلح طرح جامع وهمه گیر وهمه قبول ندارد این امر بزرگ وسرنوشت ساز را در بیانیه ها و تضاد گویی ها می پیچند می گویند طالبان به صلح بپیوندند، برای آنها امتیاز چوکی وغیره داده می شود. درحالیکه طالبان با طرح واضح چون تغیر در قانون اساسی،خروج نیروهای خارجی وغیره حاضر به مذاکره میشوند.
اگردولت میخواهد در شکلیات به اصطلاح خودش ابتکار مذاکره و صلح را بدست داشته باشد بگوید دربرابر طرح طالبان چه چیزی پیش میکشد تا در مذاکرات با جانب مقابل مطرح گردد.
علنی سازی طرح دولت به مردم مجال میدهد تا نقاط نطر شان را در زمینه ابراز کنند.
منافع مردم در صلح است، اما برخی قدرت های شریک در حاکمیت منافع شانرا در وضع جاری می بینند، در همه چیز دست بلند دارند حاضر نیستند شریک دیگری در قدرت وحاکمیت با خود داشته باشند ، میخواهند توافق احتمالی با طالبان را توافق بین القومی جلوه دهند درحالیکه این توافق میان دو نظام یکی طالبان بنام امارات اسلامی که درآن سنگسار،محکمه صحرایی ، دره وشلاق و وضع محدودیت بر ازادی زنان وغیره وجود دارد و دیگری نطام مبتنی بر قانون اساسی که با همه کمبودی هایش متمدن تر میباشد.
زمان آنست تا دولت با تفاهم همه مجامع وشخصیت های صلح جو یک مکانیزم روشن برای حالت پس ازمذاکرات وامکان صلح را آماده سازد ودر آن گوشه ای برای خواست جانب مقابل در نظر بگیرد زیرا در مذاکرات چیزی دادن وچیزی بدست آوردن مطرح است
مذاکره به معنای تسلیمی نیست بلکه به معنی تفاهم و رسیدن به نقاط نظر مشترک میباشد.
در صورت توافق با جانب مقابل ،دولت درمورد مشکل قوای خارجی،تعدیل قانون اساسی، چگونه گی سهیم سازی طالبان در حاکمیت، موضوع خلع سلاح و تسلیمی آن ،ترکیب قوای مسلح و دیگر مسایل عمده اقدامات واضح وقابل قبول ارایه نماید.
دولت باید درهرحالت بردستاوردهای مثبت چون وجود احزاب سیاسی با خط مشی های مختلف، آزادی بیان، تعلیم وتربیه،مطبوعات آزاد، رعایت جدی حقوق زنان در نظام بعدی ،حفظ همه ارزشهای دمو‌کراتیک قانون اساسی وفادار بماند وآنرا بحبث حدود قبول شده از جانب مردم با جانب مقابل در معامله نگذارد.
تجربه کنفرانس ماسکو نشان داد که حکومت وحدت ملی از تعصب ماسکو - واشنگتن بیرون نشده است.
اعزام هیات ضعیف درکنفرانس ماسکو دراصل اهانت به یک روند جانبدار تفاهم بود در حالیکه در کنفرانس ها ومذاکرات ترکیب هیات های اعزامی شامل متخصصین پیشبرد مذاکره وتفاهم میباشد اما دیده میشود که چنین ظرفیت در حکومت دستنگر وجود ندارد شاید امریکا روی همین ملحوظ خلیل زاد را به این ماموریت گماشته باشد.
راه حل مشکل افغانستان از واشنگتن تا ناتو واز آنجا تا ماسکو وپیکن واسلام آباد وتهران تا کابل طی طریق خواهد کرد.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۸ـ ۱۲۱۱

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2018