درآمدی بر کژراهه سیاست صلح با طالبان



عارف عرفان
درافغانستان ، بیش از چهار دهه است که کذب ، دروغ، حیله گری وعوامفریبی با قابلیت بزرگ رسانه «حقیقت  » را به زانو درآورده و باجامه مرغوب و آراسته برقلمرو افغانستان واذهان مردم جامعه وحتا زخم زده گان تاریخ حاکمیت نموده و کهنه ترین نسخه های آزموده شده و خون آلود تاریخی را به مثابه « نقشه راه » برای نجات افغانستان آرایش می‌ بخشد.
بشریت جهان درزمان کنونی مصروف کشف پدیده های نامکشوف ازجمله حیات در دورترین بخشی از کاینات می باشند،اما درافغانستان پدیده بنام  « "طالب » باوصف جنایات بزرگ وبرهنه گی هویت سیاسی شان طی سه دهه به طرز تغافل جویانه در بسا ذهنیت ها هنوز ناشناخته باقی مانده، سوگوارانه حتا این پدیده دربرخی حوزه های روشنفکری از جمله برخی حلقات وشخصیت های چپ گرا، مورد حمایت قرارداده میشود.
برحکم شهادت تاریخ، آزمون جامعه و اعتراف عریان سران معتبر کاخ سفید، پروژه طالبان یکی از بزرگ ترین سازوکارهای سازمان استخباراتی« سیا » و«آی اس آی» پاکستان بوده وتا اکنون به مثابه نیروی پیاده نظام این سازمان ها درخط راهبردی آنها درجنگ نیابتی افغانستان، نقش بزرگی را به انجام رسانیده و وظایف تاریخی و ناتمامی برای ویرانی افغانستان، دربرابرآنها قرارداده شده است.
اخیرأ دولت افغانستان یک نمایشنامه بی ‌سابقه را تحت عنوان»  آتش بس » براه انداخت.
انصافأ واژه های »صل »  و « آتش بس » در شرایط کنونی،همان نوش ‌داروی افسانوی سهراب را در ذهنیت انسان های خسته ازجنگ تداعی بخشیده وامید های جدیدی را در راه صلح و آرامش بارور میسازد.اما مهمترین سوال صداقت وحقیقت این واژه های اسیر است، که در درازنای یک جنگ طولانی و اهداف استراتیژی بیگانه گان هراز گاهی  از آن به مثابه افزار جنگی ویا روپوش سیاسی استفاده ناجایز صورت می ‌گیرد.
در یک نگاه ژرف اندیشانه، دولت کنونی افغانستان که در یک سرزمین اشغالی، در زیرسایه استعمارنوین در پی تجاوز ایالات متحده امریکا وهمپیمانان اش برافغانستان  تاسیس یافته است،اساسأ خود مجری برنامه های استعمار بوده و هرسه (دولت ،طالبان ، داعش) به مراجع و منابع معین مرتبط بوده و اتخاذ سیاست صلح و جنگ از توان دولت و طالبان بکلی بیرون می‌ باشد.
 فقط و فقط حامیان بین المللی واسپانسران خارجی این جنگ است که مقدرات صلح ، جنگ وآتش بس را در افغانستان در راستای سیاست های کلان با کاربرد تاکتیک های متنوع مشخص می ‌سازند، وآن هنگامیست که معاملات شان در خصوص سرنوشت وطن نهایی گردد.
در آیینه اهداف راهبردی امریکا و دامنه بی انتهای آن ،وسطح ماموریت طالبان درافغانستان و برنامه های آزمندانه وبلند پروازانه پاکستان ، دراوضاع کنونی وبدون توافقات منطقه یی، هرگز نمیتوان سیگنال های صلح وآتش بس واقعی را در بسترجنگ افغانستان مشاهده کرد. پرواضح است که تامین هرگونه صلح وآتش بس نارس نه تنها به حیات سیاسی ونظامی طالبان پایان بخشیده بلکه اهداف راهبردی امریکا را در برنامه ریزی جنگ پنجاه ساله و برنامه های داخلی ومنطقه با چالش مواجه ساخته و اهداف تجاوز کارانه پاکستان را در راستای سیطره سیاسی آن کشور بر افغانستان، با شکست کامل مواجه می ‌سازد.
بارزترین سوالی که هیاهوی برنامه آتش بس را مورد پرسش قرار میدهد ،هجوم ده هزار جنگجوی داعش درافغانستان است.هرگاه واقعا اهداف تامین صلح درمیان بود، ضرورت به صدور داعش و گرم ساختن تنور جنگ افغانستان نبود.
ظهورقدرتمندانه طالبان درسایه حمایت ناتو وحکومات تحت الحمایه آنها و دستان مرموز وقدرتمند در عقب آنها ومارش اخیرآنها تحت مانورآتش بس سه روزه در شهرهای تحت حاکمیت دولت افغانستان ، نشان میدهد که آینده نهایت وحشتناک بااحتمال استقرار نظام سیاه وفندمنتالیست آینده افغانستان را به شدت تهدید می نماید.چنین پندارزمانی قوت می یابد که دیده می شود رویکردهای اسلام گرایی بخشی از افزار نیرومند نظامی امریکا را در کشورهای اسلامی چون لیبیا،مصر ، تونس، سوریه ،عراق ، یمن ،افغانستان،تشکیل نموده است.


بازتاب نمایشنامه آتش بس با طالبان
از قراین برمی آید که طالبان به مثابه نیروی الترناتیف سیاسی در برنامه های راهبردی امریکا وپاکستان، درحوزه جغرافیایی افغانستان جا خوش نموده است.
نمایشنامه اخیر« آتش بس» محصول توافق امریکا و پاکستان بود، وعمدتا این تمرینات برای تغییر سیمای دهشت افگنانه طالبان وهموار سازی جاده برای حصول اقتدارسیاسی به مثابه حافظ منافع سیاسی امریکا- پاکستان، براه افتید.این نمایشنامه قدرت وعظمت طالبان را به نمایش گذاشت وضربات مرگبار بر وجاهت سیاسی و نظامی دولت وارد نموده و روحیه رزمی افسران وسربازان وطن را متلاشی ساخته وتیغ خونین طالبان را با توجه به جنایات اخیر وقتل وکشتار بیرحمانه مدافعین وطن وحملات گسترده بالای قرارگاه های نظامی دولت بیش از پیش تیز وتیز ترساخت.
در برگه های مجله راهبردی «سنتوز» تحت عنوان «هنر جنگ» آمده است : « یک دولت نباید ارتش را از خشم بیرون کند، رهبران نظامی نباید جنگ را بدون خشم تحریک کنند. هنگامی عمل نمایید که مفید است، از عملی که مفید نیست خودداری نمایید.خشم می تواند به شادی بازگردد، خشم می تواند به لذت برسد، اما ملت ویران شده نمی تواند دوباره احیا گردد و مرده ها نمی توانند به زنده گی بازگردند»
طالبان با فرصت یابی ازین فضای آراسته ،وشکست مورال رزمی ارتش،حملات وحشیانه شانرا شدت بخشیده وبا سقوط چندین ولسوالی و ده ها قرارگاه نظامی و با کشتارهای بیرحمانه اخیر نشان دادند که به جزعهد و پیمان با ولینعمتان پاکستانی شان، به هیچ میثاقی پابند نمی باشند.بارزترین دست آورد این آتش بس قتل رهبرطالبان پاکستانی ملا فضل الله بوسیله هواپیماهای امریکا درکنربود، که در برابر لطف رهبران پاکستان برای صدور فرمان آتش بس سه روزه صورت گرفت.
دراعماق بازی های صلح مآبانه وتفاهمات مقامات پاکستان وامریکا،لاجرم این نگرانی ها اوج می ‌گیرد که مبادا امریکا سرنوشت کامل افغانستان را بدستان استخبارات پاکستان تحویل دهد. مبرهن است که پاکستان در برابراین صلح کاذب کمتراز حاکمیت مطلق درکشور وحصول بخشی از اراضی بزرگ افغانستان ،چیزی نمی خواهد.همان برنامه که حالا توسط دولت کابل تحت عنوان«  مناطق امن»  برای طالبان درجریان است.
رزمایش اخیر طالبان در شهرهای افغانستان منجمله کابل پایتخت کشور، در تحت اعلام آتش بس،از سطح نفوذ و قدرتنمایی پاکستان برای سوق و اداره طالبان پرده برداشت و رسانه های پاکستان از سخاوت مقامات پاکستان درامر تامین آتش بس که درحقیقت سطح اقتدار پاکستان و طالبان وعجز و  ناتوانی دولت وسنگرداران وطن را به نمایش گذاشت، پرده برداشت.
نمایشنامه آتش بس با طالبان که درواقع پس لرزه های فاجعه باری با کشتار بیرحمانه افسران و سربازان وطن وحملات گسترده بالای قطعات دولتی در روزهای بعد به دنبال داشت، در واقع تشجیع طالبان و ذهنیت سازی مردم برای راهگشایی دروازه های اقتدار برای طالبان بشمار رفته واز معاملات پشت امریکا با مقامات پاکستان سخن می ‌گوید.
هرچند ظاهرأ پیچیده گی وپارادوکس های پروژه طالبان با ترکیب حامیان بین المللی آن، رهیابی سرنخ های اصلی را برای ماموریت فاجعه بارآنها، غبارآلود میسازد، اما حقیقت مسلم است ،که حضور این پروژه، بقا و آینده افغانستان را جدأ با خطر بزرگ مواجه ساخته است واین رویکرد مستلزم اتخاذ تدابیرجدی وبازدارنده توسط نیروهای ملی و وطنپرست افغانستان می ‌باشد.
ایالات متحده امریکا، پاکستان و دولت تحت الحمایه امریکا در کابل، طی ۱۷ سال اخیر تمام تدابیر لازم را برای تجدید حیات سیاسی طالبان بکار بردند، تا اینکه طالبان را قادرساختند تا درقلمرو افغانستان،" « دولت»  شانرا احیا ومستقر سازند.
اخیرأ روزنامه واشنگتن پُست،سیطره طالبان برقلمرو افغانستان و چگونگی برقراری صلح وآتش بس را تحت عنوان « طالبان بطرز موفقانه دولت موازی را در بخش های عظیم افغانستان تاسیس نمودند. » به قلم پامیلا کونستبل مورد پژوهش قرار داده خاطر نشان میدارد.۱
« برای کسانی که تصور می کنند که طالبان تنها درساحات کنترول شان ، به ضرب وشتم مردان بخاطرغفلت درادای نماز و بازداشتن دختران از رفتن به مکاتب مبادرت می نمایند، دچاراشتباه میگردند.
گزارشات جدید که براساس چندین مصاحبه در ساحات متذکره تهیه شده است،تصویرکاملأ متفاوتی را برتابیده و در برخی حالات نهایت آزاردهنده می ‌باشد.
یک مطالعه مفصلی که در روز پنجشنبه توسط  « موسسه انکشافی بیرون مرزی » منتشرشد، به ابعاد زنده گی تحت « دولت سایه »  طالبان یا  « دولت موازی» آنها پرداخته است. این گزارش راوی سیستم پیچیده و مصنوعی طالبان بوده که  در وجود « دولت موازی»  تجسم یافته و بوسیله گزینش کمیسیونها برای هرحوزه خدماتی مانند بهداشت، قضا، و تامین مالی که در مناطق مختلف فعالیت می کند،چیره گردیده وبه طور کامل توسط شورشیان کنترول می شود. این مطالعه ،گستره بیست ولسوالی در هفت ولایت را مورد بررسی قرار داده است.»
این گزارش بیشتر بر آمادگی راز آلود طالبان برای دولت سازی آنها در تحت حمایت چشمگیر ارتش خارجی تمرکز نموده خاطر نشان میسازد: "نتایج اصلی گزارش، که توسط اشلی جکسون نوشته شده و عمدتا مورد پژوهش قرار گرفته، این است که طالبان قوانینی را در قلمرو وسیع افغانستان به اجرا گذاشته که روح وروان مردم را شکنجه مینماید.
این امر عمدتا توسط اعمال خشونت آمیز و« نفوذ خزیده»  از طریق خدمات و فعالیت های« دولت موازی » بالای افغان ها تحمیل شده و اغلب به مثابه بخشی از « بافت اجتماعی »  محلی است که در واقع ازطریق این راهکار، طالبان خود رادر پایان منازعات ۱۶ ساله برای رهبری کشور واداره آماده می سازند.
هرچند نخستین « دولت سایه»  طالبان بیش از یک دهه پیش تاسیس گردید،اما این گزارش نشان می دهد که به رغم سال های مقاومت نظامی و خارجی در افغانستان، طالبان به چه میزان یی گسترش یافته است.
این گزارش خاطر نشان میسازد که مقامات افغانستان و مامورین خارجی بطور « نگران کننده بی خبر» اند که چگونه طالبان بطوراسفبار به شدت تلاش می کنند تا کنترول شانرا در محلات تامین نموده ، معاملات و خدمات شانرابخاطر اعمال نفوذ بالای جامعه به انجام برسانند.
  این گزارش می گوید که امروز رهبران طالبان نه به عنوان شورشیان، بلکه به عنوان "دولت در انتظار" خود را می پندارند.»
نویسنده این مقاله گستره نفوذ وسلطه طالبان در جغرافیای وسیع کشور راچالشی بزرگی برای صلح و امنیت پنداشته اذعان میدارد.« به نظر می رسد که در زمان افزایش امید ملی به صلح ومذاکره ، تقویت کنترل اداره طالبان در مناطق مختلف،استحکام کنترول اداره طالبان در بخشی وسیع از مناطق افغانستان، امکان مذاکرات رسمی را به چالش کشانیده است.شورشیان ممکن است ازسطح ابعاد کنترول محلی شان به عنوان یک نیروی سیاسی دیگر درعوض دست کشیدن از اسلحه و حل و فصل سرنوشت جنگ،استفاده نمایند.»
این گزارش بر رفتار سختگیرانه طالبان تاکید نموده بیان میدارد« رفتارمذهبی طالبان کماکان در چهارچوب قوانین رژیم گذشته آنها تبلور روشن داشته است: ریش های اجباری، اجتناب از موسیقی وتلویزیون، ومحدودیت های زنان بدون همراهی بامحارم شان در بیرون، محتوای اصلی قوانین آنها را دربر میگیرد.»
این گزارش بر رفتارقساوتمندانه طالبان وظلم آنها بالای مردمان محل نظر انداخته خاطر نشان میدارد: یکی از جنبه های دلسرد کننده در دایره کنترول شورشیان این بود که ساکنین محلی به محققان، ازرفتار مقامات طالبان به عنوان «صلاحیت کیفی وخزنده » یاد نمودند. طالبان از مردمان محلی خواسته اند تا یاخود شان را به طور مداوم با شیوه زنده گی وقوانین طالبان تغییر دهند و یا برای ترک منطقه تصمیم بگیرند.
یکی از چشمگیر ترین شیوه هایی که طالبان احساس  دولت بودن را ایجاد می کند، جمع آوری مالیات است. گزارش ها مشعر است که این گروه سیستم جامع جمع آوری مالیات و درآمد را در زمینه هایی مانند معادن، برق، تولید محصولات کشاورزی و آداب و رسوم مردمی توسعه داده است. طالبان همچنین مالیات های مذهبی را برای اهداف خیریه و همچنین مالیات برتولید تریاک، را به حیث یکی از منابع  پرسود وپردرآمد جمع آوری مینمایند.»

منابع:

.(*1)the Taliban has successfully built aparallel state in many parts of Afghanistan
By Pamela ConstableJune 21, 2018

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۷۰۶

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 Copyright ©bamdaad 2018