منازعه اسراییلی ها و فلسطینی بالای اورشلیم

 

علی رستمی


در جریان جنگ اول جهانی ارتش عثمانی ها، توسط انگلیس ها واسترالیایی ها درشهر اورشلیم در 9 دسامبر1917، شکست خورد و شهربه تصرف آنها درآمد. دراین شهر بعد از یکصد سال واندی به حاکمیت بیش از1200 ساله مسلمانان بر اورشلیم پایان داد.؛ حاکمیتی که  درجریان جنگ های صلیبی آغاز یافته بود. همچنان با شکل گیری جنبش صهیونیستی درسال 1897 وبیانیه بالفور در1917 ترسایی جامعه ملل قیمومت کشور فلسطین را به بریتانیا  واگذار کرد. براین اساس انگلیس ها بعد ازختم جنگ دوم جهانی درسال 1947 سرزمین فلسطین را به سازمان ملل واگذار نمود.سرانجام در 19 می 1948  بن گوریان رهبر صهیونیست های جهان، بدون احترام به قطعنامه های ملل متحد ، تشکیل یک دولت موقت را برای کشوراسرائیل اعلام کرد ، وملل متحد به اثر ناتوانی نتوانست که جلو این اقدام را بگیرد وهیچ اقدام از جانبآن صورت  نگرفت. در16 می 1948 ایالت متحده  و روسیه بر علاوه اعتراض های فلسطین ها وعده یی جهان غرب تشکیل دولت موقت بن گوریان را به رسمیت شناختند بعداز آن، این رویداد آغازگر نزاع های سیاسی وجنگ های خونین  میان مسلمانان ویهودیان در اورشلیم  گردید، که تا به حال ادامه دارد.

قدامت و قدسیت اورشلیم برای یهودیان ومسلمانان
شهر اورشلیم راحضرت داوود« ع » 1000 سال پیش ازمیلاد  پایتخت  حکومت خود قرار داد، بعد از وی حضرت سلیمان پسر او اولین معبد شهر را ساخت؛ حدود 400  سال بعد  این شهر با معبد یکجا ویران کردیده و یهودیان پراگنده شدند. سپس درزمان داریوش دوم پادشاه فارس در 538 قبل از میلاد به یهودیان اجازه داده شد تا دوباره به اورشلیم بیایند و معبد خود را بازسازی کنند.  بازهم بعداز 70 سال توسط امپراطوررم تیتوس دوم، معبد تخریب گردید. ازبقایای آن معبد دیوار ندبه که درغرب اورشلیم قرار دارد باقی مانده، که مورد احترام وستایش پیروان قوم بنی اسراییل میباشد.
اورشلیم برای مسیحیان مقدس است چون عیسی در اینجا تولد ومسیحیت را به جهان معرفی نموده است ، او در این جا به صلیب کشیده شده و به خاک سپرده و بالاخره زنده شده و به آسمان نزد خداوند برده شده است.
اورشلیم برای مسلمانان مقدس است، چون حضرت محمد (ص ) با اسپ بالدارخود باسفر شبانه از مکه به اورشلیم تشریف آورده ، و از انجا به  معراج  نزد خداوند مشرف شده است.حضرت محمد در اینجا اولین بارسجده بسوی خداوند کرده و دراولین سال های پیدایش اسلام، مسلمانان به طرف اورشلیم نماز می خواندند. سپس درسال624  پیامبر اسلام کعبه را نظر به خواهش قوم قریش ،قبله مسلمانان مسما نمود.
حکومت اسراییل مدعی است که اورشلیم پایتخت قوم یهود و مدت 70 سال است که پایتخت اسراییل است. ازنظر آنان رییس جمهور ترامپ در واقع یک حقانیت تاریخی را به ر سمیت شناخته است. در عمل این شهر در تاریخ بین حاکمیت یهودیان و مسلمانان دست بدست گشته است.
اورشلیم درگذشته های تاریخی پایتحت اسراییل نبود، بلکه مانند سایر شهرک های قوم یهود بوده ،   آنرا انگلیس های درزمان اشغال خود ، مرکز رهبری اداری ونظامی خود ساخته بودند؛ و قرن ها پایتخت نبود، و یک شهرک بوده است. برای مهاجرین  یهودی  تا جنگ جهانی دوم که درفلسطین می آمدند، اورشلیم برای آنها ارزش امروزی را نداشت ، برعکس آنها به داد وستد وکشاورزی اهمیت میدادند ،تا برای هدف نهایی  که تشکیل یک کشور مستقل  بود،نایل شوند.

عده یی از رهبران صهیونیستی دراوایل به زنده گی دراین شهر علاقمند نبودند. چنانکه تیودور هرسل موسس صهیونیسم سیاسی ، در 1898 درسفر خود به اورشلیم می نویسد:«  من نمی خواهم با حسن نیت بیاد توباشم، شهردست خورده ، بعداز 2000 سال مردم ستیزی، عدم تحمل، وکثافت که کوچه های آان بوی گند می دهند.»   هرزل ازجمله رهبران صهیونیست ترجیع می داد، تا پایتخت دولت یهودیان در شهر « کارمل برک » در شهر حیفا باشد. همچنان دیوید بن گوریان بنیاد گذار دولت اسراییل آرزو داشت تا دهکده «  کورنوب در صحرای نگته » پایتخت اسراییل شود.

اما جریان جنگ برضداشغالگران صهیونیستی ، میان فلسطین ها واسراییل در1967 که بنام جنگ شش روزه مشهوراست ، سرنوشت این شهر را  رقم زد؛که اسراییلی ها شرق اورشلیم را اشغال کردند و رویای دوصد ساله شان با رسیدن د رمقابل دیوار مقدس « ندبه » به واقعیت پیوست و به دعا پرداختند . بر این اساس معبد کوهی « تمپلبرگ » برای اجرای مناسک دینی به یهودیان واگذار گردید.وشرق فلسطین به اداره اردن  تعلق گرفت .
به این روبعد ازتقسیم فلسطین در 1947 سازمان ملل، مصمم شد که اورشلیم با مدیریت بین المللی اداره شود. کشورهای عرب این طرح سامان ملل را رد کردند. در دوران جنگ استقلال طلبانه خود، اسراییل شهر را تقسیم کرد. اسراییل قسمت غرب و اردن قسمت شرق و بخش قدیمی اورشلیم را اشغال کردند. اعراب تلاش می کردند جمعیت یهودی را از منطقه یهودی نشین شهر خارج کنند و مانع دسترسی آنان به دیوار ندبه شوند.
 اورشلیم مطابق قانون « کنست »  در1980جزو تمامیت ارضی اسراییل وپایتخت آن اعلام شد.اما سازمان ملل متحد آنرا مطابق قطعنامه 478 خود غیرقانونی اعلام کرد.با درنظرداشت این عمل شهر اورشلیم ویا بیت المقدس بین فلسطین ها واسراییل باعث مناقشه وارد مذاکرات صلح میان اسراییل و فلسطین گردید.

درسال 1988 اردن ازادعای خود مبنی بر شرق اورشلیم منصرف شده  اما فلسطینی ها ،بخش فلسطین اورشلیم را پایتخت خویش اعلام کردند.این منازعه که اسراییل اورشلیم را حق تاریخی ومذهبی خود دانسته وفلسطینی ها هم شرق فلسطین را پایتخت خویش خواستار هستند، به پایان نرسیده است!
با شکل گیری  حوادث فوق سرنوشت اعراب شرق اورشلیم که امروز35 فیصد جمعیت تمام اورشلیم را رقم میزند از حقوق مساوی شهروندی با سایر اشغالگران اسرائیلی ندارند. تنها طبق قوانین  1952 ورود به کشور اسراییل که  آنان نسل ها در آنجا زنده گی می کنند «  ساکنان مجاز» محسوب می شوند. 
آنان تنهااجازه اقامت  وحق کاردر اورشلیم را دارند، و دارای یک پاسپورت میباشند، وبه اجازه مقام های دولتی اجازه خروح را دارند و در « کنست » ها حق اشتراک  و رای را ندارند.
 مدارک متذکره باید هرسال تمدید شود، ودرغیرآن اجازه اقامت را ندارند ودرضمن باید اسناد و مدارک درمورد اعاشه واباته خانواده گی از جمله پرداخت کرایه خانه ،برق ومالیات را به اداره بنام« ارونا » بسپارند؛درغیر آن به محکمه معرفی میشوند.
به علاوه هر کسی بیش 7 سال در اورشلیم شرقی زنده گی نکرده باشد، اجازه اقامت و پاسپورت او باطل می شود. بدین گونه کسانی که فاقد تابعیت شوند، در کشور خود خارجی محسوب می شوند.

  سازمان ملل متحد چنین امده است : OCHA نظر به گزارش دفتر 

«  در 1967 درحدود  140000 فلسطینی ساکن اورشلیم مجوز اقامت دایم را در اورشلیم از دست داده اند.همسایه های یهودی اینها چنین مشکلی ندارند. بیش 200000 اسراییلی مهاجر در شهرک هایی که غیرقانونی ساخته شده در میان حدود2700000 فلسطینی در شرق اورشلیم اقامت کرده اند. دولت اسراییل هم مهاجرین را کمک مالی می کند تا خانه های اعراب را خریداری کنند. هدف تغییر ساختار جمعیت اورشلیم و بالا بردن ساکنان یهودی در شرق اورشلیم تا حد اکثریت جمعیت این قسمت است تا با خانه های مهاجرین یهودی حلقه ای بین اورشلیم و نوار غربی کشیده شود. این هدفی است که اسراییل در صدد ایجاد آن است. »

بعد ازآنکه این منازعه آغاز شد دولت اسراییل با میانجی گری امریکا وملل متحد مجبور شد ،تا با فلسطینی ها برای عقد  قرارداد صلح وتشکیل دولت مستقل فلسطین وارد مذاکره شود ،اما دولت اسراییل برعلاوه اتخاذ تصامیم  قرارداد صلح در ژنیو واسلو  با میانجی گری امریکا وملل متحد ، برای تشکیل دولت مستقل فلسطین درپهلوی اسراییل، صادقانه عمل نکرده ، شوربختانه همه توطیه ودسیسه  برای فریب  اذهان مردم جهان بوده است. چنانچه اعلامیه اخیر دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا مبنی بر اعلام فیصله تاریخی سال 1995 سنایی امریکا درمورد شناخت اورشلیم به حیث پایتخت اسراییل که ازدید جهانیان پنهان شده بود، دال براین امر می باشد. این اقدام جنجال برانگیزترامپ که احساسات تمام کشورهای اسلامی وجهان را درقبال داشت، برای تشنج بیشتر اوضاع نظامی درشرق میانه وتحریک ایران وحزب الله لبنان  برای اقدام های نظامی علیه اسراییل میباشد. تا به این بهانه  جنگ مدهشی تباه کننده میان اسراییل وهم پیمانان منطقه وی اش با پشتبانی امریکا برای ازبین بردن دولت اسلامی ایران وحزب الله لبنان آغازگردد. از جانب دیگر این اعلامیه روی دیگری صفحه کاغذرا افشا کرد، که اسراییل وامریکا هیچ زمانی حاضر نبوده ونمی باشند تا یک دولت مستقل فلسطین درکنار اسراییل بوجود بیاید ،همه نیرنگ ، دروغ وشعبده بازی های سیاسی  برای فریب دادن خلق جهان میباشد.

چنانکه امروز ترامپ وسایر نخبه گان سیاسی امریکا چنین سیاست های دوگانه و فریبکارانه را درقبال افغانستان، مبنی بر وارد آوردن فشاربالای پاکستان غرض قطع  کمک های نظامی  با تروریستان گروهی طالبان، حقانی ،القاعده وداعش  انجام میدهد،. از یک سو دولت پاکستان را تهدید شفاعی میکنند،تا همکاری خودرا باگروه های متذکره قطع نماید، واز سوی دیگر کمک های مالی 700 میلیون دالری را برایش  فرمان صادر می نماید. این سیاست یک بام و دوهوا تا کجا پیش خواهد رفت ؟

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۷ـ ۱۹۱۲