نگاه جهان به غارت معادن افغانستان

عارف عرفان

ذخایر مواد معدنی افغانستان یکی از بزرگ‌ ترین ثروت‌های انباشته، دست ناخورده و آینده ساز کشور بوده که بدون شک ساختمان آینده افغانستان مدرن و تعین مسیر آن به‌ سوی توسعه و ترقی از راه منابع معدنی افغانستان می ‌گذرد.

 سوگوارانه در درازنای نبرد تحمیلی نزدیک به چهار دهه اخیر در افغانستان، غارت منابع معدنی کشور، یکی از بزرگ ‌ترین اهداف امریکا در افغانستان را احتوا داشته و این اهداف غارتگرانه در اوج بحرانی ساختن کشور توسط  دولت موجود به‌ مثابه مجری اهداف تاراجگرانه در سرزمین اشغالی تحقق می‌یابد‌.

 حراست و پاسداری از ثروت‌های ملی و ذخایر زیرزمینی افغانستان به‌مثابه گران‌بهاترین میراث مادی این خطه خونین و نجات این گنج بزرگ، وظیفه و رسالت هر هموطن میهن‌دوست و شرافتمند افغانستان است.

 در تحت ابر و غبار جنگ غارتگرانه و مصنوعی افغانستان، اخیراً تاراج ذخایر طبیعی کشور بازتاب گسترده‌یی در رسانه‌های جهان داشته است.

 چنانچه «استیفن لیدمن» از جمله دانشمندان ایالات متحده امریکا، نویسنده، پژوهشگر و تحلیلگر نامور آن کشور در مقاله تحت عنوان «امریکا و غارت معادن غنی افغانستان» توافقنامه اخیر میان روسای جمهور امریکا و افغانستان منعقده نیویارک را در وبگاه گلوبال ریسرچ مورخ ۲۴ دسامبر ۲۰۱۷، مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است. بنا بر آن با توجه بر اهمیت حیاتی معاهده عقد شده میان سران دو کشور و با در نظر داشت ارزش گهربار این مقاله خواستم تا به طرز امانت این خامه را برگردانی نموده ودر خدمت هموطنان عزیز و گران ارج قرار دهم.

                                                                    ***

 

 استیفن لیدمن:

 تجاوز بی ‌پایان امریکا در افغانستان نه تنها اینکه هیچ ارتباطی با مبارزه با تروریزم ندارد بل امریکا از آن حمایت می ‌کند. اهداف حضور امریکا در افغانستان عبارت از کنترول کشور، استعمال آن برای امتداد لوله گاز و نفت، به محاصره کشیدن چین و روسیه از طریق پایگاه‌ های نظامی  و غارت منابع غنی معدنی افغانستان که احتمالاً تریلیون‌ها دالر ارزش دارد، می ‌باشد.

 ثروت‌های که درواقع جایزه خوشمزه برای شرکت‌های شکاری « می ‌باشد».

 ذخایر معدنی افغانستان شامل باریت، کرومیت، زغال ‌سنگ، کوبالت، مس، طلا، سنگ آهن، سرب، مقدار زیادی از لیتیوم بسیار ارزشمند و دیگر فلزات خاکی کمیاب برای محصولاتی با فناوری بالا، گاز طبیعی، نفت، سنگ‌های قیمتی و نیمه قیمتی، پتاس، نمک، گوگرد، تالک، روی و سایر مواد معدنی می‌ باشد.

 افغانستان یک گنجینه منابع است، دلیل کلیدی و غیرقابل توجیه برای اشغال دایمی کشور توسط امریکا « جنگ  » است.

  اینجا اهداف امریکا پیروزی نیست بل تداوم جنگ دایمی و بی‌ پایان است.

 روز پنجشنبه دونالد ترامپ با اشرف غنی رییس جمهور « دست نشانده » امریکا ملاقات نمود و موضوع انکشافات منابع افغانستان و غارت آن را به‌ وسیله کمپنی های « شکاری » امریکا مورد بحث قرار دادند.

 در بیانیه کاخ سفید حول این نشست چنین آمده است:

  آن‌ها مسایل توسعه اقتصادی، از جمله اینکه چگونه شرکت‌های امریکایی بتوانند به ‌سرعت به توسعه منابع غنی و"کمیاب "معدنی پرداخته و افغانستان‌ را کمک کنند"

 "آن‌ها توافق کردند که چنین ابتکاراتی به شرکت‌های امریکایی کمک می‌کند تا مواد مورد نیاز برای" امنیت ملی" را که زمینه ساز رشد اقتصاد افغانستان و ایجاد مشاغل جدید در هر دو کشور می‌باشد، انکشاف دهد؛ بنابراین در صورت خود کفایی افغانها، در پرداخت برخی از کمک‌های ایالات متحده امریکا برای افغانستان صرفه جویی به عمل خواهد آمد.

 تفسیر اعلامیه:

  "اشرف غنی توافق نمود که شکارچیان شرکت‌های امریکایی کشورش را غارت نمایند و به اقتصاد امریکا کمک کنند نه به اقتصاد افغانستان."

 "او [غنی] هیچ کاری برای بهبود زندگی افغانها انجام داده نمی‌تواند جز اینکه آن‌ها را مورد بهره برداری قرار دهد.

 هرگاه غنی در هر زمانی ازین معاهده طفره رود، برکنار شده و توسط یک «عروسک» فرمان‌بردارتر تعویض می‌گردد. نسخه که توسط امپریالیسم بکار می‌رود تطبیق پذیر و جایگزین آن خواهد شد. این شیوه کار امپریالیسم است."

 " این طرح هیچ ارتباطی با تأمین هزینه‌های عظیم جنگ بی‌پایان ندارد، همه چیز برای غنی سازی شکارچیان شرکت‌های امریکایی و همچنین کنترل منابع غنی معادن افغانستان است."

 قبل از یازدهم سپتامبر، هیئت طالبان با کمپنی بزرگ نفتی «یونیکال» امریکا به خاطر ساختمان پاپلین ترانزیتی افغانستان در «هوستون» دیدار نمود.

  استراتیژی سال ۱۹۹۹ راه ابریشم امریکا به هدف توسعه فرصت‌های اقتصادی منطقه‌ ایی، تضعیف ساختن، برهم زدن، بی ‌ثبات ساختن و منزوی ساختن چین، روسیه و ایران به حیث «گیم» بزرگ وجدید و کنترول منابع حیاتی درین بخشی از جهان تدوین شده بود.

 مذاکرات طالبان با اداره کلینتون در سال ۱۹۹۹ ترسایی با شکست مواجه گردید و بار دیگر به‌ وسیله بوش و چینی به ناکامی انجامید.

 به دنبال رخداد یازدهم سپتامبر درست چهار هفته بعد ایالات متحده امریکا به افغانستان حمله نمود البته جنگی که ماه‌ها قبل برنامه ریزی شده بود.

 دلایل کلیدی دیگر برای راه اندازی این حمله عبارت از احیا و بازسازی مجدد تولید تریاک بود که به طرز گسترده توسط طالبان محو گردیده بود.

 تریاک به حیث منابع کلیدی برای تامین عواید «سی آی ای»، بانک‌های غربی، مخارج جرایم سازمان یافته و سایر منافع مالی یکی از اهداف عمده را تشکیل می ‌داد.

 پدیده‌ها طوری که ظاهراً جلوه می‌ یابند، عملاً چنین نیست. در باره بن لادن نماینده پربهای سیا، برای مردم دروغ گفته شد. در زمان حیات بن لادن و قبل از ابتلا به بیماری و متعاقباً پیش از هلاکت او حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به حیث«  بزرگ ‌ترین بیرق نیرنگی جهان » درست پس از انهدام یوگوسلا و یا به وسیله اداره کلینتون، اتفاق افتید.

 ترامپ آنچه که از سلف خویش میراث برد، عبارت از تشدید جنگ بوده و به آن ادامه می ‌دهد. تهدید کوریای شمالی با کاربرد احتمالی جنگ فاجعه بار، تهدید ایران بر طبق پلان‌های مطروحه، ممکن تهدید روسیه و متعاقباً تهدید چین از برنامه‌ های ترامپ است.

 زمان کنونی یکی از پرمخاطره‌ ترین دوران تاریخ است، اوضاع تا این که بهتر گردد به وخامت می‌ گراید.

 جنرال‌ ها و طراحان جنگ در ارتش امریکا، حیات بشریت را مورد تهدید قرار داده، و شرایط وقوع جنگ وحشتناک هسته ‌ای را پدید آورده‌اند که در صورت بروز آن روز قیامت برپا خواهد شد.

  بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۱۰۱۰