بی ثبات ترین نظامی که در یک صد سال اخیر سابقه ندارد

 

خواهی که  زمانه را به چالش گیری

اما خود ازین چاله بچاه خواهی رفت

 

عبدالو کیل کوچی   

صدور تروریزم وتحمیل جنگ نیابتی قدرت های متجاوز بر کشور ما که منجر به  تغیر نظام سیاسی و فروپاشی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان گردید ،سرآغاز مصیبتی بود که با جنگ های میانگروهی ، تنظیمی و جهادی ، کشور را به خطر بربادی روبرو ساختند و بالاثر آن نظام قانونمند دموکراتیک ،عدالت پسند ، وترقی خواه ،ملی و دموکراتیک ، مردم سالار ومدافع استقلال و تمامیت ارضی ، وحدت ملی ، طرفدار صلح  آرمش و حافظ منافع علیای کشور به نقطه پایانی رسید . آن دولت مسوول ومقتدری که هیچگاهی به دشمن سر خم نکرد و درزمان حاکمیت اش هرگز بیرق پاکستانی و عکس های آخوندی ایرانی در سرزمین افغانستان بلند نگردیده  و پول بیگانه دریک وجب خاک کشور چلش نداشت . دولتی که با مقاومت شدید وطن پرستانه بدفاع از خاک ونوامیس ملی دربرابر جنگ ظالمانه و نابرابر و درمقابل ناپاک ترین اتحاد نامقدس خارجی و نوکران زرخرید داخلی شان سربلندانه ایستاد وسال های سال به طور مستقلانه از وطن دفاع کرد . ولی  مداخلات دوامدار ابر قدرت های بزرگ جهان منجر به تغیر نظام شد تا اینکه  یک دولت فرمایشی ، گوش بفرمان ، تحت الحمایه ، غیر متمرکز ،  زور سالار و بحران آفرین بر مردم افغانستان تحمیل گردید و سرانجام مردم افغانستان با اینگونه تحولات و تبدلات سیاسی ، بزرگترین حامی وناجی خود را از دست داده  و پامال قدرت های بزرگ  ،عرب ها ،پاکستانی ها ،عمال آخوندی ایرانی وشریر ترین گروه های تند رومذهبی اسلامی گردیدند که با تشدید حملات انتحاری وانفجاری ،کشتار مردم بیگناه ،گسترش جنگ وتروریزم ، نا امنی وبحران عمومی ، ظهور جنگ های قومی زبانی وسمتی ،ترویج مواد مخدره درمیان جوانان ، تخریب زیرساختارهای اقتصادی کشور ، تاراج معادن  بیکاری ،  فرار اجباری ، نفاق قومی ،فقر ،جهل ،مرض وهزاران بدبختی دیگر مردم را  درجزیره  اسارت بار تاریخ محصورساخته وکشور را بمرکز جولانگاه تروریزم ،القاعده ،طالب وداعش وصدها گروه اجیر شده خارجی مبدل کرده اند.

در چنین حال وهوا تشنه گان قدرت بالنوبه با نمایشات مضحک  انتخاباتی قلابی و فرمایشی برای جابجایی مهره های دست نشانده توام با فشار خارجی در پوشش دولت پوشالی بر مردم افغانستان سایه می افگند . دولتی که نهال دشمنی اسلاف خود را به ثمررسانده  و کاخ استبداد گذشته گان شان  را به زندان عمومی کشور مبدل ساخت . دولتی که اگر اسلاف اش سیبی از درخت ملت چیده بودند ، این دولت تمام درختان هستی مردم را از بیخ و بن کشیده و ریشه هایش را در آفتاب تموز گذاشت .دولتی که کشور را همچو کشتی شکسته  در توفان هولناک سیاسی و بحران شدید امنیتی و گرداب نابودی سوق داده و مردم را بطور زیرکانه با خیالات  خام ساحل اغوا می کند .

بآنکه در زمان حاکمیت دوسره دولت اشرف غنی کارهای ناچیزی صورت گرفته است ولی بتناسب کمک های جامعه جهانی و نیاز مبرم مردم  کارکرد های دولت به استثنای دوران بربریت طالبان با هیچ دولتی طی یک صد سال اخیر قابل مقایسه نمی باشد. زیرا که این دولت فاقد ثبات سیاسی و برنامه کاری بوده و باگذشت هر روز از عمر ننگین آن ، این دولت را کارنامه های نامیمون اش در ردیف فاسد ترین دولت های جهان قرارمی دهد که در تاریخ یک صد ساله افغانستان سابقه ندارد . با توجه به جنگ خانمانسوز اخیردر کشور چیزی که کارکردهای دولت حاضر را از اسلاف همتایش متمایز می سازد همانا به اوج رسیدن تمام کارنامه های سیاه دوره گذشته و جریان جنگ است که بطرز بی سابقه ی در حال  گسترش بوده  ودربستر چنین شرایط ناگوار، اهداف شوم و استراتیژی کلان دشمنان افغانستان زمینه تطبیق خود را پیدا کرده و کشور را به پرتگاه نابودی نزدیک می سازد که خلاصه آن ذیلاً ارایه می شود:

ـ در زمان دولت به اصطلاح وحدت ملی  دامنه جنگ بشکل بیسابقه ای در سرتا سر کشور گسترش

می یابد .                   

ـ بحران عمومی ونا امنی بیسابقه سراسر کشور را فرا گرفته است .

ـ طا لبان اخیراً به نیروی مسلح فراگیر مبدل گردیده به طوریکه در زمان حاکمیت قبلی شان فاقد چنین امکاناتی بودند .

ـ تروریزم القاعده وداعش بشکل مسلحانه در ولسوالیها ونقاط مهم کشور جابجاشده وحاکمان خود خوانده آنها مصروف امر ونهی هستند.

ـ گروه های تجهیز شده از آن سوی سرحدات به منظور تشدید جنگ های چریکی زیر نام مهاجر بداخل کشور شده  بدون تشخیص دقیق هویت اسکان داده می شوند.

ـ گروهای تروریستی عربی وهابی وغیره در برخی از مناطق کشور مکاتب ومدارس را به تربیت گاه تروریستی مبدل می سازند .

ـ حزب اسلامی حکمتیار از لست سیاه کشیده شده بطور مسلحانه شریک قدرت می شود .

ـ بدوش کشیدن فوتوهای آخوندی ایرانی وترویج پول های ریال وکلداردر ولایات سرحدی  .

ـ نفوذ عوامل استخباراتی خارجی  در رده های دولتی و پارلمان کشور .

ـ جابجایی عوامل نفوذی مشکوک در قدمه های دولتی ودیگر نهاد ها.

ــ جریان درسی مکاتب دربرخی ولایات  زیر سایه ی افکار بیگانه و انحطاط  معارف کشور .

ـ تشدید جنگ فرسایشی در کشور وهموار شدن راه برای  تطبیق اهداف استراتیژی بیگانه .

ـ تاراج  معادن وغارت آثار تاریخی کشور .

ـ درگیری جنگ های قومی ،سمتی وزبانی دربعضی  ساحات کشوردر زیرسایه  دولت نظاره گر .

ـ قرار گرفتن کشور در آستانه یک جنگ احتمالی داخلی .

ـ عدم مواظبت لازم بر مسایل معشیتی قوت های مسلح برغم فداکاری قوای مسلح ونیروهای امنیتی کشور که بخاطر دفاع از نوامیس ملی درسنگردفاع وطن سربلندانه ایستاده اند .

ـ اوجگیری جنگ قدرت وفلج نگهداشتن دوایر دولتی زیر نام اصلاحات اداری .

ـ شدت گرفتن بحران امنیتی و احساس احتیاج به نیروهای نظامی کشورهای خارجی.

ـ نفوذ عوامل استخباراتی بر قضایای امنیتی کشور .

ـ ترویج فساد ،رشوت ،اختلاص ، ظلم وغارتگری وتشدید کشت وقاچاق مواد مخدره در کشور.

 ـ ناکار آمدی دولت در رابطه به زیرساختار های اقتصادی کشور .

ـ  تشدید فقر عمومی، بیکاری ومجبور شدن جوانان به فراراز وطن واجیر شدن  آنها در جنگ های کشورهای دیگر .

این شمه یی از مصیبت ها یی است که در زمان حکومت دوسره دامنگیر ملت هردم شهید افغانستان گردیده است که چنین روزگارسیاه را مردم افغانستان ، منفی دوران حاکمیت خودساخته طالبان ، در یک قرن گذشته تجربه نکرده وتاریخ کشور بیاد ندارد .

بآنکه کرزی و اشرف غنی هردو با پرهای مشابه بازی را به پیش برده  ولی تفاوت میان ایشان  درینجاست  که کرزی با رنگ بازی زیاد وغنی بقوت پرهای زور شریک خود بازی را ادامه داده سرنوشت ملتی را به سخره گرفته مقاصد خود را دنبال می کنند .

اگرافراد وشخصیت های قدرتمندی زیر نام نجات افغانستان جمع می شوند باز هم بسیاری از آنها همان شرکای قدیمی وهم دوره ی هستند که حالا برسر تقسیم قدرت ناراض شده اپوزیسیون دولتی را تشکیل میدهند .هرزمانی که  بخواست خود برسند باز همان تجدید پیمان خواهد شد.

هرزمانی که مردم آزاده افغانستان حرکتی دادخواهانه را برپامی دارند خود را در انحصارهمین قدرت ها ( یعنی دولت ، اپوزیسیون و حامیان خارجی آنها ) درمی یابند و حتا در زمان  انتخابات نمایشی از روی ناگزیری سرنوشت خود را به یکی از آن دوگروه قدرتمند می سپارند . زیرا نبود یک اپوزیسیون قوی ونیرومند، آزاده و ترقی خواه ،سراسری وفراگیر،  در میدان مبارزه ،  باز هم حرف آخر را گروه دولتی ، یا اپوزیسیون قدرتمند درتبانی حامیان خارجی شان خواهند زد  .

به باور این قلم مردم آزاده و رنجدیده افغانستان بخاطر نجات وطن از بدبختی کنونی راه زیادی را در پیش رو دارند که بطور عموم  از کوچه باغ های علم و دانش ، خرد و بیداری وهشیاری می گذرد .

با عبور بی امان از مسیر پرخم وپیچ کوره راه ها، با همبسته گی ملی دادخواهانه و سراسری در وجود یک جنبش سرتاسری ، دموکراتیک وملی ، با پیشآهنگی احزاب سیاسی ترقی خواه وعدالت پسند ، مردمی ومسوول ، مدافعین واقعی وطن ودیگر گروه های ترقی پسند ، شخصیت های با اعتبار ملی ،مومنین پاکنهاد وجوانان آزاده کشور همه در یک صف مقدس میهنی روند تحولات ونجات وطن را هدایت خواهند کرد.

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۷ـ ۱۷۰۷