جنگ شمشیر عربی و دشمنی برادران

زارعی‌ قنواتی   

شروط  ١٣ گانه عربستان و سه کشور عربی متحد خود ( امارات متحده عربی، بحرین و مصر) که جمعه به قطر ابلاغ شد، با افشای فوری آن از سوی دوحه و عکس ‌العمل ‌های متعاقب آن نشان می ‌دهد بحران موجود در مسیر تشدید تنش حرکت می ‌کند. ماهیت و شکل این شروط که محور عربی  به رهبری ریاض آن را از طریق کویت به‌عنوان میانجی به طرف قطری  ابلاغ کرده است، در واقع « نقشه راه » آشتی و مصالحه نبوده و بیش تر به یک معاهده تسلیم بدون قید وشرط شبیه است که پذیرفتن آن از سوی قطر این کشور را در حد یک مستعمره پایین می‌ کشد و در صورت عدم پذیرش نیز باید در انتظار تعمیق بحران بود. 
 به لحاظ جایگاه ژیوپلیتیک قطر و امکان مانور برای یافتن متحد در منطقه و سطوح بین ‌المللی، به نظر می ‌رسد دوحه گزینه دوم را انتخاب می ‌کند و زیر بار این شروط  نخواهد رفت. همین که از طرف رهبران قطر بلافاصله این شروط  محرمانه به صورت کامل به رسانه‌ ها درز داده می‌ شود، به‌ خوبی نشان‌ دهنده موضع این کشور است، تا جایی که امارات به‌ عنوان یکی از اصلی ‌ترین هم ‌پیمانان عربستان از قول انور قرقوش، وزیر مشاور در امور سیاست خارجی امارات، ضمن توصیف قطر به‌عنوان « اسب تروای خلیج‌ »، به‌ صراحت ناخرسندی خود را نشان داده و می‌ گوید: « افشای فهرست درخواست‌‌ها، با هدف ناکام ‌کردن روند میانجیگری‌هاست و این رفتارهای کودکانه از قطر بعید نبود». بدون تردید چنانچه قطر در روزهای اخیر پالس‌های مثبت حمایت از ترکیه، ایران و کشورهای اروپایی و تا حدودی روسیه را دریافت نمی‌ کرد، امکان تن‌ دادن به این شروط  تحمیلی را داشت ولی با توجه به تحولاتی که در منطقه می‌ گذرد رهبران دوحه در صورت عدم تعدیل شروط همسایه گان عرب خود دست به مقاومت خواهند زد. هم‌ اکنون به دلیل تحولات شتابنده که در سطح منطقه و اوضاع داخلی کشورهای عربی و به ‌ویژه عربستان می‌ گذرد (برکناری شاهزاده محمد بن ‌نایف و تعیین ولیعهدی محمد بن‌ سلمان) به‌عنوان یک شاهزاده تندرو و به ‌شدت مخالف ایران و قطر، تقریبا راه برای هرگونه مصالحه مرضی‌الطرفین بین دو طرف بسته شده است. این شروط ١٣گانه که از تغییر اساسی در مناسبات با تهران، نوعی طلاق توافقی با ترکیه، پایان دادن به قدرت نرم قطر با تعطیلی شبکه تلویزیونی الجزیره و رسانه ‌های زیرمجموعه آن، خروج این کشور از همه حوزه‌های نفوذ خود در منطقه، پرداخت غرامت کلان، گزارش‌ دهی ماهانه درباره شروط  تعیین‌ شده در سال اول و فصلی در سال دوم طی ١٠ سال، قطع ارتباط با گروه‌های  تروریستی و مخالفان کشورهای ایتلاف عربی و اخراج همه کسانی که به هر دلیلی ایتلاف چهارگانه با فرض دشمنی تعیین کرده است، یک معاهده برای تسلیم خواهد بود که قطر را برای همیشه از معادلات منطقه به حاشیه می‌ راند. 
عکس‌العمل رهبران قطر به این شروط ١٣گانه به ‌ویژه در زمینه افشای فوری این اولتیماتوم نشان می‌ دهد که دوحه تصمیم خود را برای تسلیم‌ نشدن در برابر رقبای عرب خود گرفته است. اختلاف دیدگاه درباره تنش بین ریاض ـ دوحه در ساختار سیاسی امریکا در دوگانه کاخ سفید ـ وزارت امور خارجه این کشور نیز تا حدودی در فضای سیاسی قطر نشانه عدم قاطعیت واشنگتن در حمایت از عربستان فرض شده است. موضع ‌گیری ترکیه درخصوص تاکید بر حمایت و عدم بستن پایگاه نظامی خود در قطر ( یکی از شروط ایتلاف به رهبری ریاض) با توجه به مجوز پارلمان این کشور برای اعزام حدود سه ‌هزار نیروی جدید ترک به این پایگاه، نیز به لحاظ جایگاه ژئوپلیتیک انقره و نفوذ آن در بین طیفی از کشورهای اسلامی و همچنین حمایت تلویحی ایران با کمک‌ های اساسی برای رفع محاصره اقتصادی، نوعی از موازنه قدرت در منطقه را ایجاد کرده است که به رهبران دوحه  توان مقاومت را می‌دهد. 
 دیدار وزیر خارجه قطر در هفته گذشته با سرگی لاوروف  و نامه محرمانه امیر قطر به  ولادیمیر پوتین ، رهبر روسیه، بدون تردید درباره بسط  مناسبات و همچنین همکاری در بحران سوریه بوده است که می ‌تواند حمایت روسیه را در شرایط کنونی جلب کند. رهبران قطر با توجه به نفوذی که در بین بخش عمده از مخالفان سوری دارند در صورت توافق با روسیه درباره همکاری در بحران سوریه برگ برنده دارند که می ‌تواند بسیاری از معادلات کنونی در منطقه را به نفع قطر دگرگون کند. قطری‌ ها قبلا هم در معامله با تهران نشان داده‌اند که توان عملیاتی ‌کردن پروژه خود در جهت همکاری حول حل ‌وفصل بحران سوریه در چارچوب سیاست تنش‌زدایی روسیه را دارند. مذاکرات پیدا و پنهان عربستان با اسراییل برای منزوی ‌کردن قطر بدون تردید موضوعی نیست که از چشم افکار عمومی عربی نادیده گرفته شود و به همین دلیل ریاض در صورت تشدید منازعه قادر به کسب همراهی توده‌های عرب نخواهد بود. بندهایی از شروط ١٣گانه ایتلاف به رهبری عربستان که درخصوص پایان ‌بخشیدن به حمایت از گروه‌ های تروریستی آمده است، یک موقعیت دوگانه و ژلاتینی دارد که طرف مقابل نیز به‌ دلیل نقش الترناتیف عربستان در حمایت از تروریسم بنیاد گرای اسلامی می ‌تواند قاعده معکوس و معلوم (شرط قطع رابطه عربستان با گروه‌ های تروریست و سلفی) را در مقابل آن قرار داده و در صورت توافق با محور روسیه، ایران و ترکیه با خروج از این چرخه، تمام تمرکز جهانی را بر نقش ریاض در این موضوع معطوف کند. 
با اعلان شروط سخت ١٣گانه عربستان و متحدان عرب خود در مقابل قطر و موضع ‌گیری « سلبی » دوحه با این پیشنهاد، به نظر می ‌رسد وضعیت به سمت  بن‌ بست در روابط  دیپلوماتیک بین دو طرف پیش می ‌رود. قطر بدون جلب حمایت روسیه، ترکیه و ایران و همچنین تا حدودی کشورهای اروپایی قادر به مقاومت در مقابل همسایه گان رقیب خود نخواهد بود و این بهترین فرصت برای محور نزدیک به دمشق است تا با جلب همکاری قطر برای حل ‌وفصل بحران سوریه سناریوی ترامپ ـ ملک ‌سلمان را برای تشدید منازعات منطقه به شکست بکشانند. از آنجا که هم ‌اکنون دونالد ترامپ به‌ خاطر موقعیت متزلزل خود در واشنگتن دست بازی برای تقابل با قطر به‌ عنوان کشوری که بزرگ  ‌ترین پایگاه نظامی امریکا در آنجا مستقر است را ندارد  و وزارت امور خارجه و دفاع  این کشور سعی می ‌کنند بی‌ طرفی خود را در این منازعه اعمال کنند، رهبران دوحه قدرت مانور مناسب برای مقاومت در مقابل محور رقیب را خواهند داشت. در صورت تشدید منازعات بین عربستان و قطر با توجه به اهداف متفاوت و بعضا متناقض کشورهای اسلامی در قبال این موضوع یک افتراق و گسست تاریخی هم می ‌تواند در شورای همکاری کشورهای اسلامی ایجاد شده و قدرت یارگیری سنتی ریاض در این مجموعه به ‌شدت با چالش روبه ‌رو ‌شود. روزهای آینده برای منطقه خاورمیانه و حوزه خلیج  بسیار تعیین‌کننده است و نتیجه کشاکش دیپلوماتیک عربستان و قطر تا حدود زیادی معادلات و مناسبات ژیوپلیتیک این حوزه مهم را تعیین می ‌کند. 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۷۰۶