سیلاب های خون در مزار شریف

از عزای ملی تا قیام ملی!

 

عارف عرفان
به سلسله باران های متداوم خون درین بلاد فلک زده و در پی یک تهاجم تروریستی ، این بار مزارشریف، امن ترین وبزرگرترین دژ تاریخی و مهمترین پایگاه نظامی دولت افغانستان « قول اردوی ۲۰۹شاهین » را بارش خون درهم پیچاند وجان بیش از یکصد و پنجاه سپاهی سرافراز وطن را گرفت .
صدهای دیگر را زخم آلود و خونبار نموده و هزاران انسان را درغم وماتم همیشه گی فرونشاند.
فاجعه بزرگ وجنایت کم نظیر مزارشریف بزرگ ترین آزمون و خطرناکترین تکانه ایست برای بازشناسی و بازنگری ماهیت «  نظام » تروریست پرور غنی- عبدالله، برای وابسته گی این رژیم خونتا به اردوگاه تروریزم ، برای ماموریت بلامنازع این نظام بخاطر تحقق اهداف ژیوپولتیک بیگانه وبرای استراتیژی «  انتقال جنگ در شمال » که اساسات آن در زمان رژیم حامد کرزی گذاشته شد وتا امروز باشتاب ادامه دارد.
در جو احساسات ونگرش های عاطفی ،اکثر هموندان عزیزو قلم زن های وطندوست مان در وسایل اطلاعات جمعی ، با فرستادن درود ها به روح شهدا،حضور چند مهره ناکارا وبی کفایت را دراین جنایات هولناک گنهکار پنداشته اند، اما در یک دید استراتیژیک با یک ارزیابی بایسته می توان چنین برداشت نمود که سراپای این نظام آلوده به «  سرطان خبیثه »  است و این رشته ها بخش اعظم از پیکر امنیتی و دفاعی نظام و شاهرگ های رهبری « کاخ نشینان بی رحم » را فراگرفته و در امتداد آن ، این ملت ، این ارتش وسرباز وطن مان همه وهمه با چشمان سرمه دار منتظر تیغ قربانی اند.
جمع کثیری از مهره های ارشد سکان اقتدار سیاسی ، از فراز کاخ تا وزارت های امنیتی ، قطعات ارتش ، پولیس ملی، و ریاست امنیت و شبکه های مربوط به وظایف خاص، چون دانه های بازی در بساط شطرنج افغانستان ماهرانه چیده شده اند.
حادثه خونین مزار شریف ماسک های بی شماری را دریده است وقد اندام نظام بی کفایت و تاراج گر را بدرستی تصویر بخشیده واز رخسار این اختاپوت آدم خوار پرده برمی دارد.
کار گزاران و کارشناسان حوزه استخبارات بدرستی می دانند که انجام این عملیات پیچیده در قلب یک پایگاه بزرگ نظامی ، به سازوبرگ های گسترده ، جو سازی ، جابجای مهره ها و زمینه سازی بزرگ برای انجام عملیات وسیع اوپراتیفی برای انجام یک قتل عام نیاز دارد.
گمارش افراد معین و متقاعد و چهره های شناخته شده و وابسته به آی اس آی پاکستان مثل  جنرال مهمند کتوازی،  قوماندان قول اردوی ۲۰۹ شاهین با تاریخ کودتا گرانه وجنایت بار و جابجای افراد مشخص در رده های بالا ومتوسط این قول اردو برای انجام این فاجعه بزرگ صاعقه ایست که لاجرم سر کلاوه را بازگشایی نموده و اینجاست که پافشاری رییس جمهور برای تهدید پارلمان بخاطر ابقای وزرایی سکتور امنیتی و دفاعی کشور معنا می یابد.
حادثه فاجعه بار مزار شریف که در پی آزمایش «  مادر بمب ها »  در افغانستان اتفاق افتید،آهنگ مرگ را به صدا درآورده واز آغاز یک نبرد نوین و « جنگ اصلی»  و هیبتناک در کشور سخن می گوید.
مردم باید برای روز های دشوار و تحمل قربانی های گسترده آماده باشند .افغانستان به حیث مرکز زور آزمایی جهانی ومنطقه وی برگزیده شده است، جمع کثیری از پهلوانان جهان و دولت مردان آزمند کشور های منطقه با همه سازوکار های، مالی، نظامی و استخباراتی گرد آمده اند تا برخی با افزار تروریستی داعش و طالب ، شکست و ریخت های سال های اخیر را در جبهات از دست رفته جهانی تلافی نموده و شمشیر انتقام را از نیام برکشیده و با راه اندازی نبرد های رقابتی ، تاج پیروزی را به قیمت ریزش دریاهای خون این ملت زخم آلود وبی دفاع برسرکشند و برخی ها چون کرگسان و لاشخوران گرد هم آمده اند تا افغانستان را به جولانگاه اهداف شریرانه خویش در آورده وبراین بلاد سیطره جویند.اینست ساده ترین تعریف این بازی خون و آتش!


گزینه های نجات
حوادث زنجیره یی، رخداد های برنامه ریزی شده و شیوه مدیریت بحران در کشور در حضور یک نظام مظنون وسراپا آغشته در فساد، موجودیت اختاپوت ومافیای جهانی در بالاترین اهرم اقتدار سیاسی و موجودیت خط استراتیژیک بیگانه درسرلوح پالیسی نظام غنی - عبدالله هیچ گونه امیدی برای تابش خورشید نجات و رهایی ملت ازین تالاب های خون باقی نمی گذارد.
شرایط موجود مستلزم تحلیل هوشمندانه  و استخراج بایسته ترین نسخه برای نجات این ملت دربند است.اینجا چالش های بزرگی باهم گره یافته است:
افتراق عمدی وسازمان یافته ملی، موجودیت فقر جانکاه، اسارت ملت در چنگال مافیای قدرت ، نبرد رقابتی کارتل های مخدر ، گرایش روز افزون دولت به سمت ارتجاع سیاه ، حضور اقتدار گرانه باند ها و گروه های تروریستی ومعافیت تروریست‌های جانی از کیفر جنایت های سازمان یافته ،تسلیح وتجهیز تروریسم از سوی شبکه های دولتی ،فقدان اپوزسیون نیرومند ملی برای نقش آفرینی های بازدارنده وفقدان احزاب ملی وجبهات بزرگ برای سمتدهی مردم، از بزرگترین چالشهای ایست که دامنه اوضاع ناهنجار کنونی را وسعت میبخشد.
باتوجه به ماهیت ودرونمایه سیاسی نظام موجود واعماق نفوذ استعمار گرانه وچرخش اساسی نظام در راستای تحقق اهداف بیگانه ،پایانی برای این مصیبت بزرگ بنظر نمی رسد وناگزیر باید شالوده تغییر" نظام سیاسی را در افغانستان مطالعه کرد":
ایجاد ایتلاف ها و تنظیم جبهات بزرگ وطنخواهان ترقیخواه ملی وتمرکز همه قوا برای الترنتیو نظام موجود باید در دستور کار قرار گیرد .
باید سکوت سیاسی را درهم شکست ،احزاب که درفش دادخواهی ،ترقیخواهی ،وطنخواهی ،نشان ملی وشعار افغانستان واحد وتجزیه ناپذیر را در سرلوح مبارزات سیاسی شان قرار داده اند باید از حالت یخزدگی ،جمود فکری ،بیتفاوتی ،عزلت نشینی وخود خواهی بیرون شده ودر ین گردونه در کار زار بزرگ وبنای یک ساختار گسترده وجبهه نیرومند آزادیبخش ملی نقش پیشقراول را ایفا نموده ومردم را بسوی رستاخیز ملی هدایت نمایند.
یکی از گزینه های دیگر عبارت از مبارزات مدنی،تظاهرات گسترده ومتداوم در شهر ها وولایات وبراگیختن مبارزات خود جوش ملی برای یک جنبش بزرگ وسراسری وفشار متداوم وپیهم است تا سران نظام را به استعفا وادارد.
استیضاح رییس جمهور،ایجاد نظام موقت وراه اندازی انتخابات شفاف و منصفانه یکی از نسخه هایست که میتواند راه را برای ایجاد افغانستان مستقل وازاد ودولت ملی به مثابه پاسدار جان ،شرف وناموس ملی باز نموده واینجاست که با گزینش دیپلماسی فعال وسیاسیت گزینی علمی، افغانستان را از دایره رقابت های جهانی ،ومنطقوی بیرون کشیده و آهنگ صلح وهمزیستی برادرانه را در کشور پدید آورد.
حوادث به سرعت نور در کشور درچرخش است، کشتی سرنوشت مردم درین امواج طوفنده در حالت غرق شدن است،برخی را امواج طوفانی به موج ها افگنده است ، باید برای نجات کشتی و مابقی سرنشینان بی دفاع هرچه عاجل چاره اندیشید.
محاسبه وشکنجه ابدی تاریخ با رهبران ،شخصیت های ملی ،سران سازمان ها و احزابی که این جویبار خون را از دور نظارت نموده وبرآن چاره نمی اندیشند بسیار سخت و دشوار خواهد بود ،باید ازهمین روز دست بکار شد !
درود بی پایان به همه شهدا وجانباخته گان عزیز فاجعه خونین مزارشریف!
تسلیت بی پایان برای فامیل ها ووابسته گان قربانیان !

بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۷ـ ۲۳۰۴