اتحاد ما ضامن شکست توطیه های پاکستان است

صمد کارمند

استخبارات، نظامیگران و در کل حکومت های پاکستان پس از ١٩٤٧ «  تولد پاکستان »  هیچگاهی سیاست های مسالمت آمیز و حسن همجواری نسبت به کشور ما نداشته اند و نخواهند داشت. بنام های مختلف سیاست های تجاوزکارانه خویش را علیه کشورما ادامه  دادند و استراتیژی شان همانا حاکمیت ضعیف و ناتوان در افغانستان ، پایین بودن اقتصاد و نبود قوت نظامی دولت افغانستان است.

پس از ثور ١٣٥٧به خصوص ورود ارتش سرخ در افغانستان دولت پاکستان  زیر شعار دفاع از اسلام و آزادی مردم افغانستان به ایجاد، تجهیز، تقویه  و آماده کردن نیروهای  بنیادگرا  و مذهبی اقدام ورزید و بیش از یک دهه ترور و جنگ را در سرزمین ما رهبری و هدایت نمود، میلیون ها هموطن ما کشته، زخمی و مهاجر شدند و کشور ما عملاً با یک جنگ اعلان ناشده مواجع شد.

حوادث ١٩٩٢ چرخش عظیم  در معامله قدرت و ادامه جنگ  در افغانستان به وجود آورد، پاکستان  آنانی را که تربیه  و پرورش کرده و حلقه غلامی برگردن شان انداخته  بود برای ایجاد دولت و ادامه سیاست درافغانستان فرستاد که بزرگ ترین خاطره از آنها همانا جنگ داخلی، ویرانی کابل و مرگ بیش از هفتاد هزار انسان کابل است.

با وجود دولت دست نشانده و اجیر هنوزهم  آتش تجاوزکارانه  پاکستان خاموش نشد و مهره های  قدرت را از جهادیان به طالبان تبدیل نمود، افغانستان سیاه ترین دوره طالبان را تجربه کرد در دوران حاکمیت طالبان پاکستانی ها دست بلند و تواناتر در تجاوز علیه مردم و کشور ما داشتند.

 امروز در پهلوی طالبان  آنان یکجا با حکومت سعودی، سیاه پوشان داعش را ایجاد و شامل ادامه جنگ نموده اند.

دراین اواخر پاکستان باز هم خاموش نه نشسته بد نام ترین مهره دخالت و تجاوز را وارد صحنه سیاست و قدرت می نماید که همانا حکمتیار بزرگترین جنایت کار و قصاب کابل می باشد.

نظامیگران پاکستان تصمیم  و اراده دارند تا جنگ را از جنوب افغانستان به مناطق مرکزی و شمال افغانستان انتقال داده و بدین ترتیب جنگ و ویرانی را افغانستان شمول ساخته و بیشتر بر تحقق أهداف استراتیژیک خویش نایل شوند.

با تاسف بعضی حلقات حاکمیت و ستون پنجم  افزار سیاست های خصمانه  پاکستان علیه کشورما بوده و عمیقاً سیاست و عملکردهای دولت مردان افغانستان را در دست خویش دارند.

آنچه کاملاً روشن و واقعیت  دارد همانا  اهداف تجاوزکارانه پاکستان علیه کشورما است برای آنها نحوه سیاست و عملکرد های دولت های افغانستان مطرح نبوده؛  بلکه چگونگی تحقق خواست ها و آرمان های شان مهم  و با ارزش است.

با صراحت می توان نتیجه گرفت که پاکستان هیچ زمانی دوست ما نبوده و هیچ  گونه امید واری برای حسن همجواری وجود نداشته و نخواهد داشت.

ضرور است تا سیاسیون حاکم درافغانستان در پیوند با منافع ملی ما از خواب غفلت بیدارشوند، افغانستان به یک دیپلوماسی  فعال و متکی بر واقعیت های موجود نیاز داشته ؛ و باید جامعه جهانی را بیش تر از پیش بر حقانیت تروریستی و تجاوزکارانه ی پاکستان متیقن ساخت.

بیداری، هوشیاری، خود اگاهی و اتحاد مردم نسبت به سیاست های خصمانه  پاکستان حتمی بوده ؛ و روند ضدیت با پاکستان تقویه  و گسترش یابد.

همچنان بهتر خواهد بود تا در کادر رهبری کشور و سیاسیون  حاکم خانه تکانی صورت گیرد تا زمینه عملکرد برای ستون پنجم و اجیرهای پاکستانی ها تنگ تر شده و افغانستان  از مصیبت، جنگ  و انسان کشی نجات یابد.

با جسارت و ایمان  بیش تر در پیشاپیش این همه  داد خواهی  و مبارزه ملی  و وطنپرستانه  قرار گرفت  و آن چنان که لازم است  دین ملی، انسانی  و ترقی خواهانه خویش را اجرا کرد این خواست مردم، زمان و تاریخ است.

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۷ـ ۲۸۰۲