مکث مختصری به برنامه  ۳۱۴ آقای شفیع عیار

 

عبدالوکیل کوچی

همه می دانند که چرخ گردون درگردش وهوا پرتنش است خصوصاً درین اواخرکه اوضاع جوی دنیا توفانی و جو سیاسی طغیانی شده  و جوامع بشری از هرکدام آنها تاثیرپذیر . روند بلا انقطاع زمان با حمل زمانه ها  درهر برهه ای از تاریخ جو سیاسی جوامع را متحول وتفکرات انسانی را هدفمند تر می سازد در راستای نگرش ها ونظرهای متعدد درین اواخر آقای شفیع عیار را در ملاقات کارل مارکس ، فریدریش انگلس ولادیمیر ایلچ لنین یافتم که توجه را بیشتر از پیش بخود جلب می نمود . همان طوری که فرموده اند چای نخوردم و تمام حواسم را متوجه صحبت های نازنین آقای عیار نمودم وبا دقت تمام گوش فرادادم که صحبت های ایشان شکل یک فراخوان بزرگ برای نجات وطن را ارایه میکرد . همانطوری که ایشان فرموده اند این  برنامه بسیار مهم از برنامه های  در چند سال اخیر است  اینکه چطور پس از چهار دهه جنگ وآنهم درین مقطع زمانی مشخص و مطرح می شود به هر حال ، ماهی را هروقت که از آب بکشی تازه است . به این امید روی متن ومحتوای برنامه یاد شده نقاط نظر مختصری ارایه می گردد .بآنکه ابراز نظر کار صاحبنظران ، کارشناسان ،محققان وسروران قلم است واما فراخوان عمومی گسترده تر از آنست تا هرکس نظر خود را لااقل بیان کند.

 نظراول اینست که هر فراخوان و دعوت به منظور ایتلاف ، وحدت و اتحاد که بخاطر نجات وطن ارایه می شود کار شریفانه و قابل پشتیبانی است در صورتی که بر مبنای تفکر سالم ،آگاهانه ، هدفمند ، اصولی ، مسُولیت پذیری ، تحمل همدیگر، نواندیشی وعاری از تعصبات ، اغراض ، امراض وهرنوع خود محوری باشد. زیرا تجارب گذشته نشان داد که اهداف ناسالم وخود محوری ، وطن را به پرتگاه سقوط کشانید اینکه آقای شفیع عیار روی اشتباهات هرجناح وگروه ها تماس گرفتند نیز نظر بدی نیست زیرا بقول معروف : هرکس کارمیکند اشتباه نیزمیکند. انسان فرشته نیست بلکه آدم است اگر ما اشتباهات را خود برجسته نسازیم ودر زمانش راه حل نیابیم نسل های بعدی این کار را خواهند کرد با یک تفاوت که بار مسولیت ما نیز سنگین تر خواهد شد . ودرصورت مبارزه با اشتباهات وکاستی ها در صورت بدون اعراض که وحدت و اتحاد مردم شریف افغانستان را ضمانت کند رهکارخوبی خواهد بود .ازاین چه بهتر که تشکل نهاد جدید با چه خوب کلمه یعنی آب می آغازد وا ین نشانگر مزایاییست که میتوان آنرا بفال نیک گرفت . آب منبع حیات،  با آنکه می گویند آب شکل هرظرف را بخود می گیرد ولی چه فرق می کند که هر ظرف را زود تر اشغال هم کرده می تواند . جناب مولانا میفرماید :

هرکجا درد است دوا آنجا رود    هرکجا ظرف است آب آنجا رود

همچنان به گفته آقای عیار همین قطره قطره آب اگر یکجا می شود امواج خروشان ودریا بوجود می آید :

قطره قطره تا بهم یکجا شویم      موج نیرومند این دریا شویم

امید وارم این قطرات زمانی بهم یکجا شود ، سیل شود ،خروشان شود ، کاخ ستمگران را از بیخ وبن برکند ومردم افغانستان را از گرو زورمندان آزاد سازد .  

هرچند فراخوان سراسری سازمان آب به مثابه موضوع مهم جلب توجه نموده  همچنان طرح ها ، نظریات ، صحبت ها و کلمات عاطفی وابزاری پرامون آن ( موقعیت فکری و محدوده جغرافیایی این نهاد را  واضح  و آشکار می سازد )  باید گفت هر جریان که از قطرات  شروع می شود ومراحل جوی وجویبار را طی نموده ؛همچون دریای خروشان از موقعیت و محدوده جغرافیای خود عبور کرده به سوی بحر ره می گشاید، آنگاه به نیروی بزرگ سرآسری مبدل می گردد وجهانی را شاداب خواهد ساخت اما  در غیر ای نصورت علم ثابت کرده است که اگر آب به محدوده معین وجغرافیای کوچک منحصر بماند بدون شک که گنده خواهد شد .به امید جریان همیشه روان وفراگیر وگسترده می رویم به نظر دومی :

 نقطه نظردوم بنا به فرموده آقای عیار بحث های علمی مطالعات کلان می طلبد . روی این اصل با روحیه آزاد اندیشی خاطر نشان می گردد که آقای عیار به مثابه انسان فرهنگی و فعال سیاسی  درآغاز صحبت های شان مسایل را خوب شروع کردند پسان دیده می شود که  که در میان برنجها ریگهای نیزباقی مانده ودر صورتی که ریگها را بتوانیم از برنج جدا کنیم  به هدف نزدیک خواهیم شد که بقول معروف این کار را تا جایی ما وتا جایی زمان حل خواهد کرد . به همین خاطر است که می گویند تاریخ را نسل های بعدی وبی طرف خوبتر واقعبینانه ترمی نویسند . آقای شفیع عیار وقتی مکتب های بزرگ سیاسی ، آثار کبیر مارکس ،انگلس ولنین را با زبان شیرین وصاف وعام فهم به تعریف می گرفتند  ودر عین حال طوریست که گویا توفانی در عمق بحر آرام کلامش موج میزند واز آن  بخوبی معلوم بود که چنین تعاریف ، با اهداف اصلی مارکسیزم به توجه ودقت بیشتر نیازمند است . زیرا فاز دوم سوسیالیزم یعنی کمونیزم را تنها به یک جامعه مرفه آنهم مشابه به دوره کمون اولیه شبیه سازی کردن در واقع  کتمان یک دوره درخشان ونهایت پیشرفته تاریخ را نشان میدهد که بنام بهشت روی زمین پیشبینی شده است . درحالی که معشیت ومزیت کمون اولیه ده ها هزارسال پیش وبا تفاوت زمانی تا کمونیزم که در آثار مارکسیزم لنینیزم آخرین مرحله تاریخ ، نقطه اوج دانش بشری ، با تکنالوژی پیشرفته ، و بالا ترین سطح خرد انسانی واخلاق عمومی جامعه  واقتصاد اتوماتیزه را پیشبینی میکند . بازهم آقای عیارچنین جامعه پیشرفته را تنها به اشتراک غذا ومعشیت ، کور ، کالی ، دودی خلاصه کرده وبزعم خودش درسطح کمون اولیه یعنی مغاره ها تنزلش میدهد ( فرق ماه من و ماه گردون +  هست از روی زمین تا آسمان ) اما در جای دیگری با وجود تعاریف علمی وپیشرفته ای ازمرحله کمونیزم که خود در وصف آن بیان فرموده است بازهم مطابق عادت ، هموطنان روشنفکر خود را بنام کمونستان یاد نموده که فرموده های بالایی شان را نفی میکند. درجای دیگری آقای عیار انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر را که در اثر مبارزات چندین ساله کارگران و زحمتکشان روسیه تحت رهبری حزب لنین بوسیله کارگران وسایر زحمتکشان روسیه به پیروزی رسیده است آنرا به یک خیزش نظامی تنزیل داده وطبقه کارگرصنعتی  وپرولتر را تنها به جامعه اروپایی نسبت می دهند واز موجودیت طبقه کارگر روسیه که برای اولین بار در تاریخ بشریت یوغ اسارت برده گی وزنجیر غلامی را شکستاند نام برده نمی شود . با آنکه مرا به چنین صحبت های ایشان غرضی نیست ولی از آنجایی که گپ بر سر تحلیل بزرگترین آثار مکتب سیاسی باشد نمی توان آنرا به قطب های معین قسمت کرد زیرا آقای شفیع عیار منحیث انسان آزاد و آزاد اندیش این راهم بدرستی میداند که تاریخ با جوامع انسانی رابطه همگانی دارد . دربخش دیگری آقای عیار نبودن تشناب در زندان پلچرخی را کلایه آمیز به دوران پرچمی وخلقی نسبت می دهند در حالیکه آقای شفیع عیار خود بهتر می دانند که زندان پلچرخی با تمام کامپلکس آن در زمان محمد داود خان به هرنیتی که بوده اعمار گردیده است  نه در زمان پرچمی وخلقی . ساختن زندان پلچرخی نتیجه چرخشی بود در افکار محمد داود خان درآنکشور عربی  که از اول تا بحال حاضر به افغانستان  تروریست صادر میکند .  یکی از شنیده گی های آنوقت بیادم آمد که  می گویند زمانی که سه چهار تن از وزرا ی کابینه محمد داود خان جهت کنترول از کار زندان پلچرخی به آنجا رفته بودند غوث الدین مرحوم  وزیر فواید عامه بود. در ابتدا وزرا نقشه ساختمان را مطالعه کردند دیدند که اتاق ها بسیار خورد وخفه کن است کسی از میان وزرا گفته بود که باید کمی کلانتر ساخته شود،  وزیر دیگر گفته بود برای ما نیست واما غوث الدین فایق گفته بود که شما اختیار تان ولی من به خود یک اتاق کلانتر می سازم واما هیاات درهمان لحظه متوجه تشناب ها نشده بودند. بهر حال جریان جنگ تباه کن نزدیک به چهار دهه نشان داد که کشورهای مدافع اسلام برای اسلام کار نمی کردند؛  بلکه بخاطر چپه کردن حریف بین المللی خود برای فریب مردم مسلمان افغانستان اشک تمساح می ریختند همین اکنون مجاهدینی که همه با الهام و پشتیبانی از سوی خارج وخارجی ها بلااستثنا به قدرت رسیدند این پیش بینی در تصور شان نبود

که در پاکستان وکشورهای عربی وقدرتمندان دیگر از میان آنها طالب واز میان طالب داعش بجان شان می سازند وهمه از یک آبخوره آب می نوشند. تا جایی که هردو گروه بعدی در جنگ با دولت مجاهدین مانند اینکه پسر و نواسه با پدرکلان خود به جنگ برخیزد این نمونه مثال ها در احزاب وسازمانها ی سیاسی نیز وجود دارد ولی دوام جنگ چهل ساله در ذهن و دماغ  قدرت مندان غیر قابل تصور بود که تا هم اکنون وطن در آتش آن می سوزد وحالا بعضی هایشان از ولی نعمتان دیروزی خود دهان به شکایت میگشایند

ازین مسایل که بگذریم با توجه به اصل مطلب :

پیشنهادات آقای شفیع عیار بآنکه دارای مطالب ارزشمندی است ولی پیش از آنکه موجز ومشخص باشد با عام گویی وابراز آرزوها عجین می باشد که با حرف های عمومی ونامشخص نمی شود به یک نیروی واحد و قابل قبول رسید  وبر مبنای آن وطن را به این ساده گی نجات داد؛ بلکه چنین طرح ها با یک تحلیل همه جانبه ، بسیارعلمی ، با میکانیزم عملی و قابل قبول نیاز دارد تا این جنبش به یک حرکت ملی سراسری بیانجامد و راه حلی برای نجات وطن از حالت کنونی پیدا شود . گرچه آقای عیار فرمودند که در برنامه های بعدی روی همین موضع صحبت هایی وسفرهایی خواهند داشت ولی بیایید همه چیز را از ابتدا و درآغاز درست اساس گذاریم اگر هدف آقای عیار مردم بی طرف بود در آن صورت کارش آسان وجذب وجلبش بیشتر می بود واگر برنامه موثر وهدفمندی را می خواهد اساس گذارد به مطالعه بیش تر احزاب وگروه ها وشخصیت های مستقل ملی ومردمی نیازمند است که این کار مستلزم تلاش های پیگیر می باشد تا طرحی به میان آید که به اصول ومعیار های اصولی موثر وعملی همه جانبه وبا نتیجه تمرکز داشته باشد وگذشته از همه برنامه کاری چنین طرحی روشن ومشخص باشد تا بر مبنای آن بتوان با شریک نظریات در عمل آنرا به صورت جمعی تحقق بخشید .زیرا سازنده اول در سرنوشت مردم خود مردم هستند واین مردم هستند. که روابط سالم ملی و بین المللی را ایجاد می کنند به این ترتیب هر کاروانی نیازمند سپیده دم  قله هایست که صبح روشن را در پی داشته باشد  معلوم شود که فروغ نهاد مطرح شده از کدام افق خواهد تابید .

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۱۶ـ ۱۱۳۰