از درس های تاریخ باید آموخت

 

دردمند

 

بیا ای دل که خاموشی نزیبد دردمندان را               ببار ای دیـــده غــم نسوزد  قلب نـالان را

نهادم مژه برهم تا نریزد اشک و ناید آه                 دریغا کی توان با خار بستن راه طوفان را

به پای شوق زنجیر است و دست آرزو بسته           بیا تا بشکنیم ای دل من و تو قفل زندان را

بسی بینی که مردن صد شرف بر زندگی دارد         منوش ای دل اگر یابی نشان آب حیوان را

                                                                                          ( فـانی )

 

به تاریخ ۲۸ اسد سال جاری نود و شش سال از روزاسترداد استقلال کشور سپری شد؛ آگاهان امور را عقیده بر آن است که آنهایی که از تاریخ خویش درس عبرت گرفته،نمی توانند مصدر خدمات بزرگ برای کشور و مردم خویش گردند. بدین لحاظ لازم دیدم که چند سطر از کارنامه ها دستاوردها، افتخارات، شکست و پیروزی های نیاکان با افتخارمان از جمله دوره نهضت غازی امان الله استقلال و استرداد کشور که ثبت تاریخ کشور گردیده خدمت خواننده گان گرامی یادآور شوم.

غازی امان الله از همه بیشتر در بخش امور اداری و دولت داری متوجه بنیان تحکیم وحدت ملی افغانستان گردیده وی توانست عاقلانه وحدت ملی را تامین نماید. در ماده هشتم قانون اساسی آنوقت افغانستان(اصولنامه) توضیح گردیده بود همه افرادیکه در مملکت افغانستان میباشند. بلا تفریق دینی و مذهبی، تبعه افغانستان گفته میشوند در ماده نهم قانون متذکره گفته شده که کافه تبعه افغانستان در امور دینی و مذهبی نظامات سیاسی دولت پابند بوده و آزادی حقوق شخصی خود را مالک هستند. ماده دهم تصریح شد که حریت شخصیه از هرگونه تعرض و مداخله مصوون است هیچ کس بدون امر شرعی و نظامات مقننه توقیف و مجازات نمی شود است. درماده شانزدهم گفته شده بود کافه تبعه افغانستان به حضور شریعت و نظامات دولت در حقوق وظایف مملکت حق مساوات دارند. ماده بیست و دوم مصادره و بیگار به کلی تحریم شد. در ماده بیست و چهارم شکنجه و انواع زجر ممنوع گردید. مصونیت منزل و مکاتبات تامین شد. روح آن قانون این بود که در عمل مورد تطبیق قرار میگرفت.و درعمل هم از لوث ریا مردم فریبی و کذب نفاق مبرا بود. چنانچه مراسم مذهبی و تکیه خانه های پیروان مذهب امامیه عملا آزاد شد و برده گان هزاره که میراث دوره امیر عبدالرحمن خان بود از برده گی نجات یافتند از آن جمله هفت صد و چند نفر کنیز و غلام در شهر کابل از منزل اربابان خود برآمدند. در مجالس مشوره ولایات قندهار، غزنی، جلال آّباد و انجمن معارف کابل یک یک نفر نماینده گان انتخابی هندوهای افغانستان شامل و در امور اداره سهیم گردیده قید رنگ زرد از دستار و معجر هندوها با باقیات پول جزیه به طبق فرمان ماه حمل ۱۲۹۹ برابر ماه می ۱۹۲۰ شاه امان الله خان مرفوع گردید و اولادهای هندوها در مدارس ملکی و نظامی در لیسه های حبیبیه، حربیه و افسری اردو قبول شد. دیگر تبعیض تفریق از نظر نژاد، زبان، مذهب، قبیله وجود نداشت.

معاش مستمری و نسبی عشیره محمد زابی و خان ها با امتیازات روحانیون لغو گردید. ماشین دولت هم به سه چرخ قوای اجراییه، قوای مقننه، قوای قضاییه استوار شد. دولت طبق قانون صلاحیت و مکلفیت های هرسه ارگان را مشخص ساخته بود. شاه امان الله از آغاز با روشنفکران افغانی از در صمیمیت و همدردی داخل شد و تمام محبوسین مشروطه خواهان را از زندان رها و در امور دولت توظیف نمود. در حالیکه ریفورم ها موفقانه عملی میگردید تا این که در سال ۱۹۲۴ دهقانان خوست به نسبت فشار مامورین فاسد از دولت ناراضی فریب تبلیغات عناصر ارتجاعی را خورده دست به اغتشاش زده به استقامت لوگر حرکت نمودند. انجام آن قضایا سبب عمده توقف قسمتی از ریفورم ها گردید و در جرگه ۱۳۰۳ عناصر ارتجاعی از وضعیت بحرانی دولت در مقابل اغتشاش پکتیا سو استفاده کرد. قسمتی از ریفورم های دولت را زیرنام تعدیل مورد بحث قرار دادند و دولت از اینکه زیر تهدید اغتشاش قرار داشت به تصویب قسمتی از طرح های خود اکتفا نمود و پیشنهادات تعدیل نماینده گان مذکور را بدون مقاومت پذیرفت.

شاه امان الله در سال ۱۹۲۷ به کشور ایتالیا سفر نمود در جریان سفر خود از کشورهای هندوستان، مصر، ایتالیا، فرانسه، بلجیم، سویس، جرمنی، برتانیا، پولند، شوروی، ترکیه و ایران دیدن نمود. در ممالک شرقی به حیث قهرمان مبارزه آزادی خواهی شرق بر ضد استعمارغرب و در کشورهای اروپایی به صفت شکست دهنده امپراطوری انگلیس پذیرایی شد. با وجود دامن زدن اغتشاشات غازی امان الله به تطبیق ریفورم های خویش در پنج سال اول موفق بود. شب و روز صادقانه کار مینمودند. از احترامات اکثریت برخوردار بودند، برعلاوه خدمات صادقانه آن زمان عده از افراد نا آگاه با دارپرست فقط نظربه شناخت های سلیقه وی و اعتماد شخص در کابینه راه پیدا کرده بودند توانایی فکری و عملی برای مشوره دادن و یا تطبیق پروگرام اصلاحی در آن مرحله تاریخی نداشتند و جهان بینی آنها از سویه بسیار افراد عادی بالا نبود. در آغاز این تناقضات فکری در دستگاه عالی دولت بود که برای بار اول انگلیشمن در مورد افغانستان گفت که بین وزرا کابینه افغانستان دو دسته گی موجود است. مثلا محمود طرزی وزیر خارجه کشور بر ضد دولت انگلیس مبارزه میکند در حالیکه وزیر اول سردار عبدالقدوس خان علیه خود طرزی مجادله دارد.

گرچه این ادعا از جانب نشریه امان افغان رد شده بود اما شاهد عملی آن تناقصات بین حکومت و دربار نامه هایش است که سردار عبدالقدوس خان صدراعظم در ۲۶ سرطان ۱۲۹۹ (۱۹۲۰) از قندهار به عنوان شمس المشایخ مجددی و برادرش نور المشایخ در کاغذ رسمی به کابل فرستاده بود و در طی آن مکتوب مفصل واضحا از اختلاف نظر خود با نظر محمود طرزی وزیر خارجه تذکر داده و ضمنا از اداره وزرای نوکار شکایت کرده و از طرفداری شاه امان از نظرات وزرای مخالف خود اظهار اندیشه نموده گفته بود که نظر به این اوضاع دو ماه بعد از کار دولت دست خواهیم کشید. برعلاوه اختلافات در کابینه افغانستان نظر در مورد سیاست داخلی و خارجی دولت وقت باعث ضعف دولت جوان میگردید. نه تنها بین صدراعظم، شاه، وزیر خارجه اختلاف اساسی در مورد سیاست داخلی و خارجی وجود داشت بلکه در حکومت مرکزی و ولایات کشور یک قسمت عمده مامورین دولت با طرح های جدید دولت مخالف و یک قسمت دیگر به دشمن حکومت تبدیل شده میرفتند که اوضاع به تدریج زمینه یک اختلال خطرناک را به بار آورد و کسانیکه روی یک نقشه معین مرموز حرکت میکردند با انواع مختلف از کار شکنی و سپوتاژ دریغ نمی نمودند.

یک عده از مامورین بلند پایه با سیاست خارجی آشنایی و سیاست داخلی دلچسبی نداشتند فقط مشغول رشوه خوری و پول اندوختن بودند. در مقابل شاه تنها مانده بود و مشاورین با کفایت نداشت. آن رجال فعال و هم عقیده که در راه تبدیل رژیم خدمت کرده بودند به آهسته گی از پهلوی شاه دور ساخته شدند. ده ها تن از مامورین عالی رتبه در زد و بند که با انجام بازی ها بین مردم و دولت ایجاد فاصله نموده بودند که میتوان از والی علی احمد خان، والی وقت کابل طور مثال یادآور شد. وی به نام تنظیم اداره به کاپیسا میرفت و مردم را به بیعت حبیب الله کلکانی دعوت میکرد.

گروه های وابسته به اجانب در صفوف مردم در روستاها و شهرها نفوذ کرده در لباس تاجر، سماوارچی، قالین فروش، مامور، ترجمان مصروف پروپا گند بودند.تا اینکه نقشه های پنهانی توطیه و دسیسه عناصر ارتجاعی داخلی با اقدامات و فعالیت های جاسوسی و استعماری یکجا شد و بار دیگر کشور افغانستان در آستانه یک تحول تاریخی و اجتماعی واژگون گردید.با وجودیکه نود و شش سال از تحولات و بازیهای خونین از جمله پیروزی ها، شکست ها، افتخارات و کارنامه های نیاکان از جمله مبارزین استرداد و استقلال کشور سپری و طی همین مدت چندین بار تکرار شده با تاسف هنوز هم رهبران حکومت وحدت ملی از تحولات تاریخ گذشته درس عبرت نگرفته مصروف بازی های تقسیم قدرت بین وابسته گان و علاقمندان که متهم به فساد، غضب زمین، دامن زدن انواع خشونت های خانواده گی و دامن زدن خصومت های قومی، لسانی، سمتی، مذهبی، تنظیمی، حزبی، قانون ستیزی، مردم ستیزی، زن ستیزی، فرهنگ ستیزی، مافیای اقتصاد، مواد مخدر، جنگ افروزی میباشند پافشاری مینمایند.

انجام بازی های متذکره زمینه فعالیت دشمنان داخلی و خارجی کشور را نسبت به سالهای گذشته بیشتر ساخته از همین لحاظ هزاران  تن از جمله جوانان بنابر عوامل ومشکلات متعدد به کشورهای منطقه و جهان سفر نموده ده هاتن آنها قربانی هوس های قاچاقبران انسانها شده، ویا در گرو قاچاقبران و پولیس کشورها گیرمانده اند.

از طرف دیگر دروغ پراگنی وسایل اطلاعات جمعی وابسته به اجانب زیر نام حملات داعش؛ طالب، القاعده و غیره فضای ترس و وحشت را در کشور ایجاد نموده که اکثریت مردم در حالت نا امیدی به آینده زنده گی خویش را سپری مینمایند. کم بهادادن سران دولت پاکستان به هیات که به تاریخ ۲۲/۵/۱۳۹۴ به نماینده گی از دولت افغانستان به پاکستان سفر نموده بودند نشان میدهد که هنوز هم سران و اداره آی.اس.آی پاکستان از حمایت مالی اقتصادی، سیاسی، نظامی متحدین منطقه و جهانی خویش برخوردار میباشند. مردم میگویند از تجارب چهارده سال گذشته آموخته ایم که سران قصر سفید به هیچ و چه حاضر نیستند از حمایت نظامیان پاکستان و اداره آی.اس.آِی منصرف شوند، موجودیت لانه های تروریزم در آن طرف خط دیورند که زیر نام مدارس دینی فعالیت مینمایند اثبات ادعای ماست. فریاد مردم به آسمان ها بلند شد هر لحظه در آتش هراس افگنان که به حمایت ملی و تسلیحاتی اداره آی.اس.آِی، رژیم  سعودی ، متحدین منطقه ای و جهانی شان می سوزند و جان می دهند، صدا بلند کرده و خواهان نجات خویش از این وضع موجود درکشورمیباشند.

سوال اینجاست غرض کاهش دشواری های فوق ذکر چه باید کرد؟ به باور آگاهان و  مردم وقت آن رسیده که سران حکومت وحدت ملی، اعضای کابینه، شورای وزیران، اعضای پارلمان، ارگان های عدلی و قضایی کشور، احزاب، سازمان های اجتماعی، نهادها، اعضای جامعه مدنی و مردم افغانستان با استفاده از درس های تاریخی تصامیم لازم واقعی و علمی را غرض کاهش دشواری های فوق اتخاذ نماید. در این شرایط خاص و حساس تاریخی که کشور ما و مردم ما در حال مرگ و زنده گی دست و پا میزنند جز حمایت ازاقداماتی نظیراعلامیه شورای علمای محترم کشور که در خرابه های منطقه شاه شهید شهر کابل جهاد را بر ضد نظامیان پاکستانی اعلان و حملات جنایت بار آنرا محکوم کردند راه دیگری وجود ندارد. تا به یاری خداوند متعال و حمایت نهادها و مردم کشور و جانبازی قهرمانانه افسران و سربازان قوای مسلح، تجاوز و مداخلات خارجی را گرفته ، مردم و کشور خویش را از گرداب های خون و کوره های آتش نجات دهیم. 

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۳ /۱۵ ـ ۲۸۰۸