روابط سیاسی بالمثل یا همانند ویا تسلیم طلبانه

 

داکتر حمیدالله مفید

افغانستان وپاکستان دو کشورهمسایه، از هنگام پیدایش پاکستان در سال ۱۹۴۸ ترسایی با همدیگر از در دشمنی وناهمسویی پیش آمده اند .

این دو کشور دارای مرز مشترک نزدیک به ۲۲۴۰ کیلومتر می باشند. که دراز ترین وگسترده ترین مرز سیاسی افغانستان را تشکیل می دهد. روابط سیاسی دو کشور همواره تنش زا بوده است. این تنش زایی گاهی به نفع افغانستان وگاهی به نفع پاکستان می چرخد.

هنگامی که سردار محمد داوود خان صدراعظم کشور بود و پاکستان از دومین جنگ با هندوستان در سال ۱۹۶۵ بالای کشمیر با سرافگنده گی بیرون جسته بود ، دولت  افغانستان اعلام سفر بری کرد وتصمیم گرفت ، تا پشتونستان را به زور به افغانستان ادغام کند، اوضاع سیاسی در پاکستان چنان متشنج شد، که رییس جمهور وقت پاکستان که هموند پیمان سنتو بود ، از امریکا  وایران مدد جست ومحمد ظاهر شاه  سفرش را ناتمام بگذاشت وبه کشور برگشت ،جریان سفری بری را متوقف ساخت.در آن زمان سیاست افغانستان بالای پاکستان تازش گرایانه بود ، تبلیغات سیاسی نیز به نفع افغانستان بود و پاکستان همواره تلاش می کرد ، تا از در مسالمت آمیز وهمزیستی نیکو با افغانستان پیش آید.

 این سیاست تا سالهای ۱۹۷۳ ترسایی همچنان به نفع افغانستان پایایی داشت ، رسانه های گروهی کشور نیز همواره از حق وداعیه پشتون ها وبلوچ ها داد می زدند ودر رادیویی افغانستان همه روزه برنامه رادیویی « دا پشتونستان زموژ» با کر وفر ادامه داشت دولت پاکستان در یک ناتوانی سیاسی دست به گریبان بود.

در آغاز دهه هفتاد ترسایی ، که دولت شاهی به جمهوری چهره نمود ویکتعداد مسلمانان بنیاد گرای حزب های اسلامی به تحریک پاکستان از افغانستان فرار کردند ودر آنجا مسلح  وجهت انجام عملیات های نظامی وارد افغانستان شدند ، سیاست تضرعانه  دولت پاکستان به سیاست تجاوزکارانه مبدل شد. رویداد های تاله وبرفک ، کران ومنجان در دوران جمهوریت ترور وزیر پلان وغیره عوامل ، که از جانب سازمانهای استخباراتی پاکستان سازمان داده شدند ، دولت جمهوریت را دربچال وهراسان ساخت.

طی دهه هفتاد ترسایی که در افغانستان رژیم جمهوریت به رژیم دموکراتیک چپی چهره نمود، در آغاز دولت پاکستان از اینکه از شر رژیم ناسیونالیست داوود خان رهایی یافته بود ، شادمان به دیده می آمد، مگر پسانها با مهاجرت های گروهی مردم افغانستان به پاکستان تبر سیاسی وتجاوز کارانه  پاکستان بالای  سیاست های دولت افغانستان دسته آنهم از جنس خود افغانها یافت. در پاکستان به دستور وکار مستقیم امریکا وغرب پایگاه های نظامی که در آن جنگجویان عرب نزدیک به ۴۵۰۰ نفر زندان دیده وامریکایی های آب دیده  بود ایجاد شد.در آن هنگام سازمان تروریستی القاعده تحت رهبری بن لادن به دستور سی آی ای امریکا نیز پی ریزی گردید.

مناسبات سیاسی وسیاست های دوکشور به نفع پاکستان تغییر خورد ، دولت پاکستان سرنوشت سیاست ومناسبات دو کشور را بدست گرفت وتعیین سیاست ها به نفع پاکستان گردید، تا اندازه که پاکستان به دل خود برای افغانستان تعیین تکلیف می نمود.

در پایانی های دهه هشتاد دولت افغانستان با اتخاذ سیاست های همسو وهمگون  جنبش های بلوچ های تبار کوکی خیل را در افغانستان ایجاد وتسلیح ساخت وابتکار عمل سیاسی را از دست پاکستان گرفت ، در جریان تازش های غوث بخش بزنجو در بلوچستان تلفات سنگینی بر دولت پاکستان تحمیل گردید،با دریغ نسبت سیاست های اجنتوری پاکستان که در داخل سازمان استخباراتی کشور نفوذ داشت ، جنبش بلوچها برملا وتار ومار گردید، یکبار دیگر سیاست ها ومناسبات دوکشور دربست دراختیار دولت پاکستان قرار گرفت.

در داخل کشور نیز شخصیت های وابسته به پاکستان با تحریک ، مسایل تباری اکثریت واقلیت ، درصدد توطیه علیه دولت دموکراتیک برآمدند ودر فرایند آن در افغانستان رهبری تغییر پذیرفت وآهسته آهسته  سیاست ها به نفع پاکستان رقم خورد.

پس از پیروزی مجاهدان سیاست ها  یک سره به نفع پاکستان  گردید تا اندازه ای که حزب اسلامی حکمتیار موضعگیری خود را مبنی بر ایجاد یک دولت کنفدراسیون با پاکستان اشکارا اعلام کرد.

پاکستان به گونه ای مستقیم سیاست خارجی ، ارتشی ونظامی کشور را به دوش گرفت.

پس از مدت کوتاهی بنابر دخالت مستقیم وزارت داخله پاکستان ، در زمان بینظیر بوتو گروه اسلامی طالبان به دستورعربستان سعودی ایجاد وسپس  داخل افغانستان شدند وپس از یک سلسله نبردها کابل را تسخیر کردند .

در دوران طالبان ، سیاست خارجی افغانستان یکبار دیگر در اختیار پاکستان قرار گرفت.

پس از آنکه در سال ۲۰۰۲ ترسایی امریکا وهمدستان او طالبان را به کمک ناردالیانس یا جنبش شمال سرکوب کرد ، یکبار دیگر زمینه رشد سیاست مستقلانه برای افغانستان ایجاد شد، طی سه سال نخست ، اوضاع سیاسی به نفع افغانستان رقم می خورد ، کمک های غرب برای افغانستان به منظور بازسازی سرازیر شد، مگر بنا بر سیاست های فساد گسترانه رژیم ونفوذ پاکستان در اغلب رشته ها وشخصیت ها آهسته ، آهسته پاکستان که به حاشیه رانده شده بود ، دوباره جان تازه گرفت ، گروه های تروریستی طالبانی، حقانی و حزب اسلامی را دوباره جمع وجور کرد وحملات تروریستی نوع انتحاری را به منظور راندن نیروهای ناتو از افغانستان سازمان داد.

دولت کرزی با وصف آنکه غرق در فساد اداری بود ، مگر با آنهم در سیاست های خارجی توانسته بود ، تا پاکستان را به زانو درآورد ، در اغلب اعلامیه های سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن پاکستان حامی تروریزم شناخته شد ، کمک های امریکا به پاکستان به حالت تعلیق درآمد .

مگر بادرد ودریغ با پیرزوی دولت جدید داکتر اشرف غنی که به کمک تقلب اجنت های پاکستانی به پیروزی رسید، در مناسبات سیاسی خود با پاکستان از دروازه تسلیم طلبی پیش آمد. و پاکستان نیز به بهانه به مذاکره کشانیدن طالبان ، اراده سیاسی افغانستان را یکبار دیگر بدست خواهد گرفت واین همه تلاش ها به خاطر استقلال حاکمیت سیاسی وسیاست های خارجی ضریب صفر گردیدند.

در این اواخر گروه تروریستی طالبان پاکستانی در داخل پاکستان به گونه ای خود جوش ایجاد شد. حملات تروریستی بالای اهداف سیاسی ونظامی در پاکستان وفرار طالبان وجنگجویان داعشی وطالبی به افغانستان زمینه را طوری فراهم ساخته بود ، که دولت افغانستان می توانست ، تا مانند پاکستان با استفاده از این نیرو ها پاکستان را وادار بساز ، که دربرابر تسلیمی طالبان پناهنده در افغانستان، شورای کویته را به دولت افغانستان تسلیم دهد.

مگر با مسافرت های لوی درستیز پاکستان جنرال راحل به افغانستان دولت تسلیم طلب کابل بدون درک واهمیت مساله، طالبان فراری در کنرها را بی چون وچرا به پاکستان تسلیم نمود وامکاناتی را که می توانست با استفاده از آن پاکستان را به تسلیمی شورای کویته وادار بسازد ، از میان برد.

دولت افغانستان باید بداند ، که منافع اقتصادی ، حیات و زنده گی پاکستان در گرو شورای کویته است.  پاکستان با استفاده از انگشت افگار افغانستان از سه سال به اینسو به بهانه به مذاکره کشانیدن طالبان به میز مذاکره از افغانستان امتیازگیری می کند.

دولت افغانستان نمی داند ، که پاکستان توان آن را دارد، که شورای کویته، باند تروریستی حقانی وحزب اسلامی حکمتیار  را طی یک روز به افغانستان تسلیم بدهد . چرا این کار نمی کند؟

زیرا این پر بُرد پاکستان است وپاکستان نمی خواهد تا مسایل افغانستان  رابه این ساده گی حل کند .

پژوهشگران عرصه جهانی به این باور هستند ، که اگر هزار سال بگذرد ، صد نسل طالب دیگر در پاکستان زاده شود ، دولت پاکستان حاظر نیست ، تا شورای کویته را حتا برملا سازد ، اینکه چه تعداد از رهبران طالبان زنده ویا مرده اند ، نیز اشکارا نمی سازد ، چه رسد ، که آنها را به میز مذاکرات با دولت افغانستان حاظر بسازد .

مذاکرات نیم بندی که تا ایدون روی داده است ، از همان بن بست پیشین یک وجب یا بلست به پیش نرفته است و نخواهد رفت!

 

اکنون تحولات اخیر امنیتی میان دوکشور:

در جریان مذاکرات اخیر رییس جمهور افغانستان با نواز شریف نخست وزیر پاکستان تفاهم نامه کار اطلاعاتی افغانستان وپاکستان دستینه گردید. بربنیاد این تفاهم نامه همکاری اطلاعاتی وهمکاری های ارتشی یا نظامی میان دوسوی از سرگرفته  خواهد شد. تفاهم نامه های مشترک میان وزارت های دفاع دوکشور و« نبردمشترک » جهت سرکوب حلقه های تروریستی در مرز های دوکشور راه اندازی می گردد و شماری از دانش آموخته گان ارتش ملی کشور افغانستان جهت فراگیری آموزش بیشتر وبهتر به مراکز ارتشی پاکستان نیز فرستاده  خواهد شد.

شرم آور است که آدم نداند ، سرکوبی سازمان های تروریستی میان مرز دو کشور یعنی چی !؟

کدام سازمان تروریستی ضد دولت افغانستان در مرز پاکستان وجود دارد؟

تمام سازمان های تروریستی ضد دولت افغانستان در داخل پاکستان فعالیت می کنند، حقانی ، شورای کویته طالبان ، حزب اسلامی حکمتیار ، همه وهمه با آدرس مشخص داخل پاکستان فعالیت می کنند و آدرس آنها نیز مشخص است.چرا در پیمان اطلاعاتی وامنیتی دو کشور تسلی مدهی تروریست های طالبی ، حقانی وحزب اسلامی به دولت افغانستان تذکاری نیامده است؟

پیداست که سازمان های تروریسی طالبان و دولت اسلامی یا همان داعش خراسانی ضد دولت پاکستان در مرزهای افغانستان و پاکستان علیه دولت پاکستان به ویژه در ولایت های کنر ونورستان مخفی اند و گویا از مرز افغانستان بالای پاکستان تازش می کنند. که دولت افغانستان مکلف است ، تا آنها را شناسایی کند و در اختیار پاکستان بگذارد ، بر بنیاد این توافقنامه یا همساز نامه ، به استخبارات پاکستان اجازه داده شده است ، که در داخل افغانستان عملیات کند واعضای گروه تروریستی دولت اسلامی خراسان را گرفتار وبه پاکستان ببرند.

اینست فرایند این پیمان امنیتی یک جانبه ویک سوی به نفع دولت پاکستان.

اینجا شرم سیاسی وسرافگنده گی دولت افغانستان هویدا می شود.

تجارب واندوخته ها نشان داده است ، که دولت پاکستان تنها به خاطر منافع ملی اش ، حاضر است که با افغانستان از در مذاکره ومفاهمه پیش آید، نه از  دروازه تامین منافع امنیتی افغانستان در  وتامین امنیت در این کشور!

هر کوری می داند ، که دلده شور است ، هر نو آموزی می داند ، که اگر دولت پاکستان بخواهد تا درمنطقه صلح وامنیت تامین گردد وشبکه های تروریستی نابود شوند باید تدابیر زیرین را پی گیری کند:

نخست: تسلیمی بدون قید وشرط شورای کویته به دولت افغانستان

دوم: گرفتار وتسلیمدهی گروه تروریستی حقانی به دولت افغانستان که با آدرس ونام مشخص در داخل پاکستان فعالیت می کنند.

سوم: گرفتاری وتسلیمدهی رهبران وتروریستان حزب اسلامی گلبدین حکمتیار به دولت افغانستان.

چهارم: انحلال مراکز تروریستی آموزشی طالبان وتروریستان در داخل پاکستان.

پنجم: انحلال مدارس آموزش تعلیمات تروریستی طالبان افغانستان وپاکستان در داخل پاکستان.

ششم: تحکیم مرزهای دوکشور با فرستادن نیروهای ارتشی وجلوگیری از داخل شدن تروریست ها به داخل افغانستان.

هفتم: چون پاکستان امکانات ارتشی نیرومند دارد، به اشتراک نیروهای مسلح افغانستان راه اندازی عملیات های گسترده نظامی در داخل مرزهای دوکشور ونابودی سازمانهای تروریستی طالبان در داخل افغانستان در ولایت های مرزی با پاکستان.

اینست ، شرایط پیمان امنیتی دو کشور که باید از روی واقعیت های عینی پی ریزی می شد.

 آنچه به نام پیمان امنیتی و تبادل اطلاعات میان دو کشور دستینه شده است ، یک دستاویز سیاسی به نفع  پاکستان به خاطر دستیابی اطلاعات به نفع طالبان و نابودی ارتش کشور و دست یابی به اطلاعات بر ضد سازمان های نو تشکیل داعش ویا دولت اسلامی خراسان ، که در داخل کشور ایجاد شده است وعلیه پاکستان فعالیت می نماید. می باشد و چیزی دیگری بوده نمی تواند.

رهبران سیاسی کشورآگاه باشند ، که پاکستان در تمام دوران موجودیت نیروهای  ناتو در افغانستان کوچکترین اطلاعی را از سازمانهای تروریستی طالبان ، حقانی و حزب اسلامی حکمتیار در اختیار آنها قرار نمی دهد ونخواهد داد واین دام روزی سیاسی ، اقتصادی وچالشی خود را انحلال نخواهد کرد.

دولت جناب اشرف غنی نباید چنین خوابی را ببیند.

 مناسبات سیاسی ونظامی بالمثل:

اکنون که شرایطی ایجاد شده است ، که دولت اسلامی خراسان و یا داعش وطالبان ضد پاکستانی در داخل افغانستان پنهان شوند ، دولت افغانستان این اقدام را یک فال نیک بگیرد، در ولایت های مرزی با پاکستان به ویژه ولایت های کنر ، بدخشان ، نورستان ، لغمان وننگرهار وحتا در ولایت های مرزی هلمند وقندهار مانند دولت پاکستان عمل بالمثل کند ، این سازمان ها را تحت حمایت نظامی ، اقتصادی ولوژستیکی قرار بدهد و  آنها  را تحت کنترول بگیرد .

از این اقدام دو منفعت بدست خواهد آمد:

یکم: این سازمان های تروریستی تحت کنترول  دولت می آیند و موجب می شوند ، تا انها علیه دولت افغانستان دست به انتحار وتجاوز نزنند.

دوم: از انها به عنوان پر بُرد وتخته خیز در برابر سیاست های تجاوز کارانه پاکستان استفاده شود .

در آن صورت دولت های افغانستان وپاکستان با حالت مساوی و اوضاع مشابه باید در مذاکرات سهم بگیرند ، دولت افغانستان از دولت پاکستان بخواهـد ، که در برابر رهبران طالبان ، رهبران باند تروریستی حقانی وحزب اسلامی حاظراست تا رهبران دولت اسلامی خراسان را در اختیار پاکستان قرار بدهد ، در غیر آن جنگی که از نیم سده از داخل پاکستان بر ضد افغانستان سازماندهی گردید، نیم سده ای دیگر از داخل افغانستان بر ضد پاکستان سازماندهی خواهد شد.

این یگانه راه برخورد بالمثل وپیروزی سیاسی در برابر پاکستان به نفع آفغانستان خواهد بود.

هر راه دیگر به ترکستان خواهد انجامید.

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۱ /۱۵ ـ ۲۳۰۵