روشنایی
خانه ها تاریک تاکی ، روشنایی ها کجاست
تابش ی خورشید آزادی و خیزشها کجاست
مردم بیچاره در بی سرنوشتی تا بکی
رزمش احزاب وجریانات وجنبشها کجاست
نخبگان بر روی هم در اختلاف افتاده اند
وحد ت و همبستگی ها و تحرکها کجاست
کشورم چون دانه گندم میان آسیاست
مشت فولادین بفرق دیو کرگسها کجاست
عسکران پهلوی هم در سنگر ی آزاده گی
لیک همکاریی دولت بر نظا می ها کجاست
انتظار از دولت وابستـه از نا بخــردیست
ورنه قدرتها کجا و این دخالتها کجاست
روی تبعیضات ملی و سیاسی و زبان
اینقدر ناسازگـاری ، ساز گاری ها کجاست
عقدشخصی نیست ملی وحــدت اما وحشتست
هرکه می داند که رمز راز سازشها کجاست
بسکه اوضاع تیره وتارست بنبست مدام
رزم آزادی کجا ، آرامش دنیا کجا ست
هروجب در دود وآتش ، هرقدم خون شهید
هرکه میداند که بنیاد تجاوزها کجاست
مــادرانی داغ دیــده ، خواهرانی بی د فاع
ای پدرجان ، ردپای آن برادرها کجاست
طفل کودک در گروگان جهالت تا بکی
ای وطنخواهان بگویید رستگاریها کجاست
تا بهم بودیم با قوت ولی حالا چرا
لنگ لنگان رفته رفته ، شورمنزلها کجاست
وحدت ما بهترین راه نجات میهن است
تا جهان داند که راه حل مشکلها کجاست
(عبدالو کیل کوچی )
شعر دربامداد ـ ۳ /۱۷ ـ ۰۳۱۰